1. خانه
  2. /
  3. کتاب زوال

کتاب زوال

نویسنده: بتنی گریفین
4.5 از 1 رأی

کتاب زوال

The Fall
انتشارات: پیدایش
٪15
375000
318750
معرفی کتاب زوال
کتاب «زوال» رمانی نوشته «بتنی گریفین» است که نخستین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. «گریفین» در این کتاب، پرداختی متفاوت را به داستان «زوال خاندان آشر» اثر «ادگار الن پو» ارائه می کند. «مدلین» و برادرش «رودریک» به خاندان «آشر» تعلق دارند—خانواده ای کهن که نفرین شده اند تا در میان دیوارهای تسخیر شده «عمارت آشر» زندگی کنند و بمیرند. «مدلین» احساس می کند که می تواند عواطف عمارت را درک کند و مدت ها است که اطمینان دارد این عمارت از او محافظت می کند. با این حال، «مدلین» نیز درست مانند مادرش پیش از او، با تجربه هایی تاریک مواجه می شود. عمارت هر کاری که می تواند، انجام می دهد تا از رفتن «مدلین» جلوگیری کند. اکنون که برادرش در مدرسه است و فقط پزشکانی نه چندان خوش‌قلب در کنارش مانده اند، «مدلین» باید به نقشه ای برای فرار فکر کند—پیش از این که عمارت به هدفش برسد و او را برای همیشه اسیر نگه دارد.
درباره بتنی گریفین
درباره بتنی گریفین
بتنی گریفین نویسنده ی آمریکایی است. او در دبیرستان انگلیسی و نوشتن خلاق تدریس می کند. وی در کنتاکی زندگی می کند.
ویژگی های کتاب زوال
  • «بتنی گریفین» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا
نکوداشت های کتاب زوال

سرشار از غافلگیری در هر گوشه و کنار تاریک.

Kirkus Reviews

این کتاب، مخاطبین را ترغیب می کند که مشتاقانه به سراغ داستان کوتاه اصلی «پو» بروند تا ببیند چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد یا چه تفاوت هایی در آن وجود دارد.

School Library Journal

نقطه نظری کاملا جدید برای یک اثر کلاسیک جاودان.

Barnes & Noble
قسمت هایی از کتاب زوال

اما یک چیز دیگر هم سر جایش نیست، این که سعی می کنم تکان بخورم و با این که ظاهرا فلج نشده ام، دست هایم به تنم چسبیده. ذهنم کند شده و وحشت رفته رفته فرا مرا می گیرد. دست و پا می زنم، به چپ می چرخم و یک بازو را رها می کنم.

دست لرزانم بالا می رود. هنوز چند سانت بالاتر نرفته که به سنگی سرد می خورد. پلک می زنم. نوک مژه هایم به پوستم می خورند و دوباره سر جایشان برمی گردند، که یعنی چشم هایم باز هستند.

تاریکی راکد و فشرده، آنقدر غلیظ است که نمی توانم دست لرزانم را ببینم، حتی وقتی بازویم را خم می کنم و انگشت هایم را روی چشم راست، و بعد چپ فشار می دهم-آرام، خیلی آرام-تا خیالم جمع شود هر دو سرجایشان هستند و از کاسه درنیامده اند. چشم هایم سالمند اما وقتی متوجه شکل زندانم می شوم، خاطرجمعی ام به سرعت از بین می رود.

تاریکی راکد و فشرده، آنقدر غلیظ است که نمی توانم دست لرزانم را ببینم، حتی وقتی بازویم را خم می کنم و انگشت هایم را روی چشم راست، و بعد چپ فشار می دهم-آرام، خیلی آرام-تا خیالم جمع شود هر دو سرجایشان هستند و از کاسه درنیامده اند. چشم هایم سالمند اما وقتی متوجه شکل زندانم می شوم، خاطرجمعی ام به سرعت از بین می رود.

مقالات مرتبط با کتاب زوال
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن

آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟

ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب زوال"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

از عجیب‌ترین و جالب تربن کتاب هایی بود که خوندم مخصوصا شروع داستان جایی که مادلین(شخصیت اصلی) به خودش میاد و میبینه کجا گیر افتاده و ترسی که با هر صفحه همراه با مادلین بهت تزریق میشه.

1401/06/15 | توسطفاطمه نجمی
4
|