... شگفتا از همت این قوم که دعوی تشیع دارند و خود را پیرو امامانی می دانند که در باب علم و تفکر بیشترین تأکید را داشته اند، اما حاضر نیستند در تمام مدت عمر خویش زحمت خواندن یک کتاب را بر خود هموار کنند. تو گویی مغز غده ای زائد است که همچون باری گران بر گردن این قوم افتاده است و اگر چاره ای داشته باشند آن را همچون آپاندیس عمل می کنند. با چنین مردم کاهلی چگونه می شود به مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب پرداخت؟ اگر جنگ و دفاع از مرزهای مادی، با حضور فی المثل یک یا دو میلیون نفر به فرجام می رسد و سامان می پذیرد، جنگ در عرصۀ تفکر و تمدن و فرهنگ و دفاع از کیان دین و دانش و شرف و حیثیت معنوی، جز با حضور تمام مردم، راه به جایی نمی برد و مقرون به پیروزی نیست.