بانی یک خرگوش کوچولوی زیبا و دوست داشتنی بود. بانی به تعطیلات رفته بود و بهترین عروسکش را گم کرده بود. وقتی بانی به خانه برگشت، با تدی بازی کرد و تدی هم با بانی بازی کرد، اما مثل همیشه به بانی خوش نگذشت. بانی داد زد: «من بهترین عروسکم را می خواهم.»
مقالات مرتبط با کتاب قصه های 3 ساله ها
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن