شاید همگی شما به مطالعه کتاب "بابا لنگ دراز" پرداخته و با شخصیت جذاب جودی، در حال لبخند زدن یا گریه کردن درگیر شدهاید، اما نویسنده در این آثار، شما را به داستانهای پنهان و مخفیانهای میبرد که تاکنون شنیده نشده اند. او پرده از رمز و رازهای عشق پنهان میزند؛ داستانی مرموز پشت پرده شخصیت بابا لنگ دراز و نامههایی که هرگز به چشمان عموم نیامدهاند.
در بخشی از کتاب آمده است:
"نامه تو مرا کاملا بهت زده کرد هرگز گمان نمیکردم که در سن ۳۲ سالگی نقش پدر دختری ۱۸ ساله را بازی کنم؛ آن هم منی که پدر نداشته ام و از نزدیک لمس نکرده ام که یک پدر خوب چگونه باید نقشش را ایفا کند با خود گمان میکردم که سالهای زیادی تا پدر شدن فاصله دارم و تا آن زمان حتما شرایط یک پدر را کسب خواهم کرد اما هم اکنون بی آنکه خود بخواهم پدر شده،ام پدری بی تجربه و خام که خود بیش از دیگران نیازمند محبت است تا خلأ سالهای بی پدری را پر کند. اما شاید تو فرشته نجاتی هستی که مرا به میانه میدان کشانده ای."
درود و مهر کتابی در سبک همین کتاب هم دارین؟