در زمانه ی مدرن ما، لیبرالها، توجه زیادی به مفهوم مدارا داشتند. سوال اساسی در اینجا پرسیده میشود: آیا تفاوتهای شخصی، مذهبی، قومی، جنسی، جنسیتی و فرهنگی میتوانند در یک جامعه، با همزیستی مسالمتآمیز همراه باشند؟ به طور معناداری، میتوان تاریخ مدارا را به عنوان تاریخ لیبرالیسم نیز نگاه کرد. در پاسخ به این سوال اساسی، مفهوم مدارا به شکل ویژهای در لیبرالیسم جای دارد؛ به طوری که مارک مارکر میفرماید: "زندگی با مدارا، نمایانگر هویتی لیبرال است." مسئله طبیعتا پاسخ یکتایی ندارد، بلکه پاسخهای متعددی در دسترس است. به عبارت دیگر، در زمینۀ مدارا در بین افکارنمایان لیبرال، تنوع و اختلافات موجود است. در این اثر، چهار رویه اصلی با دقت مورد بررسی قرار گرفتهاند: مدارا بر پایۀ تردید، مدارا بر پایۀ احتیاط، مدارا بر پایۀ خودمختاری و مدارا بر پایۀ وجدان. علاوه بر این، رویکردهای مختلف این چهار متفکر لیبرال بزرگ، یعنی میشل دو مونتنی، جان لاک، جان استورات میل و پیر بل، به طور جداگانه از طریق آراء و آثارشان، به تفصیل تشریح شده است.
کتاب مدارا