کوروش هم اولش پادشاه یک کشور کوچک محلی بود که از ضعف مادها استفاده کرد و علیه آنان شورش کرد و پیروز شد و سپس به لیدیه (واقع در ترکیۀ کنونی) لشکر کشید. خوب شاید همین جا این سوال برایتان پیش بیاید که این آقای کوروش هم که ما این همه به او افتخار می کنیم، از همان اول کارش را با جنگ و دعوا شروع کرد و خودش هم برای حمله به جایی دیگر پیشقدم شد! راستش من هم این سوال را دارم و از جواب های داده شده هم قانع نشده ام. مثلا پاسخ بعضی از دوستداران کوروش این است که می گویند که کوروش زمانی به لیدیه حمله کرد که دریافت پادشاه لیدیه به زودی به ایران لشکرکشی خواهد کرد. پس از این که کوروش مادهای قدرتمند را شکست داد، کشورهای همسایه نگران شدند و اتحادی علیه کوروش تشکیل دادند و به هم قول دادند که از هم حمایت کنند. با این همه، ماجرا این جوری شد که کوروش لیدیه و پایتختش را نیز گرفت، از آن جا به شرق ایران رفت و کشور را گسترش داد و سپس به فکر فتح بابل افتاد. به گفتۀ بعضی تاریخ نویسان کوروش رود فرات را به سوی دیگری برگرداند و لشکرش را از بستر رود وارد شهر بابل کرد؛ در حالی که مردم بابل مشغول خوشگذرانی بودند و حتی فرصت جنگیدن با کوروش را پیدا نکردند. به این ترتیب بابل نیز فتح شد و ماند آرزوی فتح مصر. از این جا به بعد ایرانیان به بزرگ ترین قدرت جهان تبدیل شدند و از نظر تاریخ نویسان غربی «امپریالیسم ایرانی» شکل گرفت. در نهایت کوروش وقتی برای جنگ با سکاها به شرق ایران رفته بود، جان باخت.