1. خانه
  2. /
  3. کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول

کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول

3.1 از 1 رأی

کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول

Hekmat-e Mote'alieh
ناموجود
330000
معرفی کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول
موقف اول: وجود واجب، موقف دوم: صفات واجب، موقف سوم: علم حق تعالی، موقف چهارم: قدرت حق تعالی
اسفار اربعه یا سفرهای چهارگانه بنا بر آثار و تعلیمات عارفان «مراحل عملی» یا در اصطلاح «مسافرت» های معنوی عرفا برای «رسیدن به خدا» است. عارفان سفر معنوی را دارای چهار مرحله می دانند؛ این مراحل به «اسفار اربعه» معروف است؛ سفر اول: سفر از خلق به سوی حق است؛ به این معنا که سالک در این مرحله باید حجاب های ظلمانی و نورانی بین خود و بین حقیقت ازلی و ابدی را بردارد؛ به بیان دیگر، سالک در اثر ریاضت هایی که به جان می خرد، به تدریج عشق سوزانی در قلب وی به حق تعالی ایجاد می شود و این عشق در شدیدترین مرحله به فنای عارف و وصال او با حق تعالی می انجامد. سفر دوم: سفر از حق به سوی حق و با حق است. در این سفر سالک در صفات خدا سیر می کند؛ تا این که به مقام مشاهده همۀ کمالات خدا (آن مقدار که برای انسان ممکن است) نائل می شود. سفر سوم: سفر از حق به سوی خلق و با حق است. سالک در این مرحله در مراتب افعال حق و در عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت سیر می کند؛ یعنی ذات و لوازم این عوالم را مشاهده می کند. سفر چهارم: سفر از خلق به سوی خلق و با حق است. در این سفر سالک اطلاعات کاملی از امور تمام مخلوقات به دست می آورد.
درباره محمدبن ابراهیم ملاصدرای شیرازی
درباره محمدبن ابراهیم ملاصدرای شیرازی
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی، ملقب به صدرالمتألهین یا ملا صدرا متأله و فیلسوف در نهم جمادی‌الاولی 979ق، در شیراز، دیده به جهان گشود. آنچه به يقين از او مى‌‏دانيم اين است كه او در شيراز، از پدرى صالح به نام ابراهيم بن يحيى قوامى متولد شده است و گفته‌‏اند: ابراهیم، از وزيران دولت فارس به مركزيت شيراز و از خاندان محترم قوامى بود و صاحب فرزند پسر نمى‌‏شد، لذا نذر كرد درصورتى‌كه خداى متعال به او پسرى صالح و موحد ببخشد، به فقيران و اهل علم، بسيار كمك كند. آرزوى وى در وجود محمد، تحقق يافت. اين فرزند، در دامن پدر، با عزت و كرامت آموزش ديد و پدر، او را به فراگيرى دانش تشويق نمود.
وقتى پدر وفات يافت، محمد براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان كه مركز دانش و دولت در عهد صفويه بود، مهاجرت كرد. از بررسى زندگى وی، مشخص مى‌‏شود كه هنگام هجرت به اصفهان، از مقام علمى و عملى ممتازى برخوردار بوده است، زيرا در ابتداى ورود به حوزه اصفهان، در درس شيخ بهاءالدين عاملى شركت نمود؛ درحالى‌كه هركسى، شايستگى حاضر شدن در درس شيخ بهائى، شيخ‌الاسلام آن زمان را نداشت.
صدرالمتألهين، چنان شیفته آموختن بود كه همه اموالى را كه پدرش بر جاى گذاشته بود، در راه تحصيل دانش صرف كرد. او به مكتب فلسفى-عرفانى كه در آن زمان پيروان زيادى داشت، روى آورد. اين مكتب، چنان اشتياقى را در او برانگيخت كه راه را بر ديگر گرايش‌هاى او بست و از او عارف و فيلسوف و متألهى يگانه و بى‏‌نظير یا كم‏‌نظير پديد آورد. او خود به اين عشق و اشتياق، در مقدمه «اسفار»، اشاره كرده و گفته است: براى درك فلسفه الهى، در جوانى تلاش بسيارى كردم.
عشق او به فلسفه و گرايش به آن، موجب جلب توجه او به درس فيلسوف عصر خود، محمدباقر ميرداماد، متوفاى 1040ق، شد. صدرالمتألهين، در بسيارى از نوشته‌‏هايش، از او به بزرگى ياد نموده و از جمله در شرح حديث اول اصول كافى، آورده است: «سيد و سند و استاد و تكيه‏‌گاه من در معالم دين و علوم الهى و معارف حقيقى و اصول يقينى...».
دسته بندی های کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب ترجمه حکمت متعالیه در اسفار اربعه: سفر سوم - جلد اول" ثبت می‌کند