محمد فاضلی، با ایدهی ایستادن بر سر اهمیت «جامعهشناس – روشنفکر بوروکرات»، خودش به نمود بارز این خوانش از جامعهشناس و روشنفکر تبدیل شده است. مجموعهی فعالیتهای او در مقام مدرس دانشگاه، پژوهشگر علوم اجتماعی، مقالهنویس و یادداشتنویس حوزههای مختلف جامعهشناسی، سخنران همایشهای گوناگون، تهیهکنندهی پادکست، گردانندهی چند کانال تلگرامی و مشاور فعال چند سازمان و نهاد دولتی در طول سالیان مختلف، موجب شده که تعریف فاضلی از جامعهشناس – روشنفکر بوروکرات، نمودی عینی و عملی داشته باشد. کتاب «ایران، بر لبهی تیغ؛ گفتارهای جامعهشناسی سیاسی و سیاست عمومی» مجموعهای از یادداشتها و مقالههای این جامعهشناس برجستهی ایرانیست که در فاصلهی سالهای 1387 تا 1399 نوشته شدهاند و بیانگر ایدههای او پیرامون ماجرای ایران در وضعیت امروز و آینده است. فاضلی معتقد است ایران هیچگاه مسائل اساسیاش را مشخص نکرده و حکمرانان ما نه در جهت شناخت مسائل حرکتی کردهاند و نه در جهت حلوفصلشان و همین موضوع باعث شده که انبوهی از مسائل ریزودرشت کل این جامعه را بگیرد و هیچ موضوعی به سرانجام مشخصی نرسد. فاضلی معتقد است جامعهی ایران جامعهی چیزباختگان است و هرکسی در این کشور چیزی را ازدست داده و باخته است و ریشهی همهی این ماجرا را در حکمرانی بد، غیردموکراتیک و غیراصولی ایران در همهی حوزههای زیستی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چند دههی اخیر میداند. ایران بر لبهی تیغ، کتابیست که فارغ از ارزیابی نقطهنظرات نویسندهاش دربارهی مسائل و لحظههای مختلف گذشته، حال و آیندهی ایران، نشان از دغدغه و نگرانی عمیقی دارد که هر جامعهشناس و روشنفکری باید نسبت به وضعیت جامعهی پیرامونش داشته باشد و ازهمینروی اهمیت دوچندانی پیدا کردهاست.
کتاب ایران، بر لبه تیغ