فلسفه، هنر، ادبیات، موسیقی و سیاست همگی در دوره پرتلاطم بین انقلاب فرانسه 1789 و مانیفست کمونیست 1848 دگرگون شدند.
این عصر "انقلاب رمانتیک" بود، زمانی که نگرش مدرن به آزادی سیاسی و هنری متولد شد.
وقتی به رمانتیسم فکر می کنیم، چهره های پر زرق و برقی مانند بایرون یا شلی فورا به ذهن ما خطور می کند، اما ناپلئون یا هگل، ترنر یا بلیک، واگنر یا مارکس چطور؟ چگونه بود که رمانتیسم توانست همزمان فردگرایی پرشور و ناسیونالیسم شوونیستی را به وجود آورد؟ چگونه جنبشهای توتالیتر قرن بیستم را ترسیم کرد؟
دانکن هیث و جودی بورهام به این پرسشها پاسخ میدهند و مروری منحصربهفرد از بسیاری از رشتههای درهم تنیده رمانتیسم با تمرکز بر چهرههای برجسته در بریتانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا، روسیه و آمریکا ارائه میکنند.رمانتیسم یک جریان فرهنگی، هنری و ادبی است که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت. این جریان تأثیرات عمیقی بر هنر، ادب، فلسفه، موسیقی و فرهنگ کلان داشته و میتوان آن را به عنوان یک پیشران اصلی در تحولات فرهنگی زمانهای خود دانست. خیالپردازی و فانتزی نقش مهمی در ایجاد آثار رمانتیک داشت. هنرمندان از دنیای خیالی، رویاها و داستانهای خود در آثار خود بهره بردند. رمانتیسم تأثیرات بزرگی بر ادب و هنر داشت و به طراحی معماری، نقاشی، موسیقی، و ادبیات مدرن کمک کرد. برخی از نویسندگان معروف رمانتیک شامل ویلیام وردزورث، جان کیتز، لرد بایرون، و ژورج گوردن بایرون هستند.
رمانتیسم به عنوان یک جریان فرهنگی و هنری تأثیری عمیق در ادب و هنر داشت و تفکرات و ایدههای آن همچنان تاکنون بر بسیاری از آثار فرهنگی معاصر تأثیر گذار هستند.