با افلاطون و ارسطو اساس جدایی نظر و عمل گذاشته شد و در طول تاریخ متافیزیک نیز، فلاسفه شکاف میان آن دو را عمیق و عمیق کردند تا جایی که هرکدام از آن ها متعلق به حوزه ای کاملا جدا از یکدیگر شدند. هایدگر در سیر تفکر خود می کوشد تا بر شکافی که میان نظر و عمل در تفکر متافیزیکی به وجود آمده است غلبه کند. هایدگر با رد تفکر صرفا انتزاعی و تاکید بر تفکر انضمامی و نیز مطرح کردن دازاین در جهان- بودن و ... سعی میکند تا بر دو گانه سوژه ابژه چیره شود و نظر و عمل را در وحدت شان با یکدیگر نشان دهد.
کتاب پراکسیس و تئوری در فلسفه هایدگر