سراپا اگر زرد پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم/
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خطارات ترک خورده ایم/
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم/
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم/
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !/
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !/
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
با توام ای لنگر تسکین
ای تکان های دل!
ای آرامش ساحل!!
با توام ای نور!
ای منشور ! ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبود ارغوانی! ای بنفشابی!
با توام ای شور ای دلشوره ی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هرچه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هرچه هستی باش!
اما باش!