کتاب آینه های ناگهان

Mirrors suddenly
کد کتاب : 5156
شابک : 978-9646003491
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 25
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب آینه های ناگهان اثر قیصر امین پور

"آینه های ناگهان" یکی از معروف‌ترین عناوینی است که مخاطبین شعر معاصر در قفسه‌ی کتابفروشی‌ها، کتابخانه‌ها یا در دستان دیگر خوانندگان مشاهده نموده‌اند. این نام، در واقع عنوان کتابی است از "قیصر امین پور" که مجموعه شعرهای این شاعر محبوب را برعهده دارد. "قیصر امین‌ پور" اشعار مجموعه‌ی "آینه های ناگهان" را در حد واسط سال‌های میانی دهه‌ی شصت تا اوایل دهه‌ی هفتاد سرود و نشر افق آن را به چاپ رساند.
از زمان نخستین انتشار مجموعه "آینه های ناگهان" از "قیصر امین پور"، این کتاب بیش از بیست بار مورد تجدید چاپ قرار گرفته که این استقبال گسترده، نشان از علاقه‌ی مخاطبین به اشعار این شاعر خوزستانی، و استعداد او در سرودن شعر دارد. "قیصر امین پور" شاعر ترکیب‌های روح‌نواز است؛ او با تلفیق عناصر شعری با حس و اعتقاد، آثاری را خلق کرده که هم مخاطبینی را که طرفدار اشعار عاشقانه و احساسی هستند، خشنود نموده و هم چیزی در درون آنها لمس می‌کند که شاید خاصه‌ی این جغرافیا و آب و خاک باشد. او ایمان و اعتقادی همگانی را هدف قرار می‌دهد و به حافظه‌ی مشترک این ملت چنگ می‌‌زند؛ شعرش را به ریسمان عقیده گره می‌زند و از خلوص و زلالی شعر او، هر گردی از بی‌تفاوتی و شک و تردید که بر ایمان نشسته باشد، پاک می‌شود. "آینه‌های ناگهان"، اتفاقی تصادفی در زندگی خواننده خواهد بود که تصویر ایمان "قیصر امین‌ پور" به جهانی زیباتر، عاشقانه‌تر و صمیمی‌تر را نشان می‌دهد و هر از چندگاهی خراش‌هایی که ناملایمات بر چهره‌ی این ایمان انداخته را با نسیمی از صبر و فروتنی و عشق مضاعف، نوازش می‌دهد.

کتاب آینه های ناگهان

قیصر امین پور
قیصر امین‌پور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند منطقه بختیاری استان خوزستان به دنیا آمد. دوره راهنمایی و متوسطه خود را در مدرسه راهنمایی دکتر معین و آیت اله طالقانی دزفول گذراند و در سال ۱۳۵۷ در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی پس از مدتی از تحصیل این رشته انصراف داد.قیصر امین‌پور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و ن...
قسمت هایی از کتاب آینه های ناگهان (لذت متن)
سراپا اگر زرد پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم/ چو گلدان خالی ، لب پنجره پر از خطارات ترک خورده ایم/ اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم اگر خون دل بود ، ما خورده ایم/ اگر دل دلیل است ، آورده ایم اگر داغ شرط است ، ما برده ایم/ اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم ! اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !/ گواهی بخواهید ، اینک گواه : همین زخمهایی که نشمرده ایم !/ دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده ایم

با توام ای لنگر تسکین ای تکان های دل! ای آرامش ساحل!!‏ با توام ای نور! ای منشور ! ای تمام طیف های آفتابی!‏ ای کبود ارغوانی! ای بنفشابی!‏ با توام ای شور ای دلشوره ی شیرین!‏ با توام ای شادی غمگین!‏ با توام ای غم!‏ غم مبهم!‏ ای نمی دانم!‏ هرچه هستی باش!‏ اما کاش...‏ نه، جز اینم آرزویی نیست:‏ هرچه هستی باش!‏ اما باش! ‏