این مجموعه مربوط به خاطرات سالهای 1336تا " 1340سعید نفیسی "بوده که ماحصل آشنایی و معاشرت وی با رجال سیاسی و ادبی است .کتاب در سه بخش "خاطرات سیاسی"، "خاطرات ادبی "و "خاطرات جوانی "تدوین یافته است .مقدمه کتاب از "عبدالحسین نوایی "درباره سعید نفیسی و خاطرات اوست .وی درباره مقالات کتاب میگوید..." :در این مجموعه...نوشتههای سعید نفیسی عنوان "خاطرات ادبی و مطبوعاتی استاد "نام گرفته و قسمتی دیگر خاطرات سیاسی استاد و تحت عنوان "خیمه شب بازی ."ولی این دو خیلی با هم اختلاف ندارند .چه بسا از افرادی در هر دو سمت یاد کرده :عارف، ادیب الممالک، سید اشرفالدین، عشقی، ایرج، وحید دستگردی، بهار، رضا شهرزاد و ابوالحسن فروغی، اقبال، رشید یاسمی و در قسمت دوم از قوامالسطنه، مشیرالدوله، سید اشرفالدین، ادیبالممالک، نصرتالدوله، زیرکزاده، هژیر، دکتر سعید خان کردستانی، رزمآرا، مظفر فیروز، عارف، ایرج، عشقی، قزوینی، یحیی خان قرهگزلو، رضا شهرزاد، کسروی، فرجالله بهرامی، اقبال آشتیانی، آیرم، عبرت .از این فهرستی که شتابزده به دست دادم خود به خود چند مطالب روشن میشود .نخست این که سعید نفیسی طرح از پیش آماده کردهای برای این رشته مقالات نداشته و لابد از او خواسته بودند که چیزی برای "سپید و سیاه " بنویسد و او هم بنابر عادت مالوف نه نگفته و "چیزی نوشته "است .و دیگر آن که در قسمت سیاسیون هم باز خواه نا خواه جنبه علمی و ادبی اشخاص را در نظر داشته نه صرفا مسائل سیاسی و مراتب اداری را ;بدین معنی که اگر از مشیرالدوله یادی کرده به کتابهای ارزنده او نظر داشته نه حوادث روزگار صدارت و وزارت میرزا حسن خان مشیرالدوله را، و یا اگر از داور و نصرتالدوله و هژیر یاد کرده باز از این جهت بوده که آنان و دیگر افراد نظیر آنان مردمان مستعد و هوشمندی بودهاند که در این سرزمین میان بر زده و راه سیاست را برای خود انتخاب کرده بودند که زودتر به مقام و شهرت و ثروت برسند و رسیدند، ولی سر در سودای خود کردند و به علت زرنگی زیاد جوان مرگ شدند و در همان دام شناخته شده زور و زری افتادند که خود بیشتر رقیبان و حریفان خود را در آن گرفتار کرده و روزی چند بر جای ایشان نشسته بودند و سرانجام جاذبه "اصل خویش "بازگشته و دوستان و عزیزان و فرهیختگان را که در عرصه ادب با ایشان انیس و جلیس بوده آورده است و باز از عشقی و عارف و ایرج و اقبال و رشید یاد کرده و محامدشان را برشمرده، از نکات ضعفشان به سرعت گذشته و بر مرگ همه آنان افسوس خورده و از همه ایشان به نیکی نام برده و به خوبی یاد کرده است .با این همه بسیار روشن است که با مردان عرصه سیاست میانه خوبی ندارد و از آنان که با سیاست بافی و سیاست بازی یک چند چون "میر نوروزی "بر مسند وزارت مینشینند و به این قرون فخر میفروشند در حد شعور و استعداد و طمع، ثروتی فراهم میآورند و سپس با ساز و سرنای انگ خورده و رسوا از کار برکنار میشوند خوشش نمیآید ."...در پایان کتاب، تصاویری از سعید نفیسی و دوستان و نزدیکان وی به چاپ رسیده است .
کتاب به روایت سعید نفیسی