به نظرم آمد زندگی من و شما لحظه هایی دارد که دیگران از تماشای آن لذت می برند نشستم و بعضی از آنها را یادداشت کردم. وقتی آنها انبوهی شدند، طرحی از یک زندگی نامه در ذهنم هاشور زده شد. گفتم زندگی نامه؛ آری این نوشته ها زندگی نامه ی من و آنهایی است که حتی به قدر لحظه ای با آنها زیسته ام. اصلا وقتی شما یک زندگی نامه را می خوانید، چقدر به تاریخ ولادت و وفات و ازدواج صاحب زندگی نامه توجه می کنید؟ پس چرا باید چیزهایی را عرضه کنیم که هیچ کس مشتری آنها نیست؟ اصلا می شود از ناشر خواست برای آنها که به این تاریخ ها علاقه دارند، سال شمار زندگی همه مارا در گوشه ای از این کتاب بیاورد. طبق اصل اصالت لذت، باید چیزی را نوشت که نوشتن یا خواندن آن لذتمند باشد. اگر شما از خواندن این نوشته ها حظی نمی برید، من از نوشتن آنها حظ برده ام البته سعی ام این بوده که خوانندگان را نیز در این حظ شریک کنم، پس از جذابیت های زندگی گفته ام.
کتاب ارچین گربه