مسئله آفرینش از مقولات مشترک سه حوزه معرفت بشری یعنی علم، دین و فلسفه است که از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده است. پیوند و مرز مشترک میان فیزیک، فلسفه و دین در آن به خوبی نمایان و هویدا است؛ لذا دور از انتظار نیست که مباحث آن به عنوان یکی از مهمترین مسائل در فلسفههای علم و دین، مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ زیرا درباره آفرینش از یک طرف کیهانشناسان و اختر فیزیکدانان به اظهار نظر پرداخته، و از طرف دیگر الهیات دانان نیز به بحث در این باره پرداختهاند؛ و از آن جایی که در علم پرسشهای مرزی وجود دارد که علم قادر به پاسخ آن نمیباشد، برای پاسخ به آنها نیازمند به مبانی الهیاتی و متافیزیکی هستیم؛ بحث از فعل الهی و نحوه فاعلیت خداوند در جهان در الهیات به این مسئله ارتباط پیدا میکند.
در حوزه الهیات به طور کلی درباره نحوه ارتباط خداوند با جهان سه مبنا وجود دارد؛ یکی علیت بالا پایین؛ علیت جزء کل؛ علیت پایین بالا. در جهان مسیحیت بر اساس این سه مبنا، دیدگاههای الهیاتی مختلفی بیانشده است که مهمترین آنها عبارتند از: الهیات طبیعی؛ الهیات طبیعت؛ پویشی و سیستماتیک.
دیدگاههایی که بر اساس دو رویکرد اخیر، درباره آفرینش و نحوه ارتباط خداوند با جهان ارائه شده، قابل نقد میباشد؛ زیرا تفسیری که بر اساس این دو گرایش فکری از نحوه ارتباط خداوند با جهان ارائهشده با آموزههای دینی ناسازگار است؛ چرا که بر مبنای دیدگاه آنها، رابطه خداوند با جهان مانند رابطه جزء و کل و یا از قبیل رابطه اجزاء کل با یکدیگر میباشد.
هدف این کتاب از طرفی بررسی تطبیقی مباحث الهیات اسلامی درباره آفرینش با دیدگاههای الهیاتی فیزیکدانانی مانند پوکینگهورن میباشد. و از طرف دیگر الهیات اسلامی که مبتنی بر مبانی صدرایی میباشد را به عنوان دیدگاهی بدیل در مقابل سایر رویکردهای الهیاتی طرح میکند؛ زیرا در مسئله آفرینش پرسشهای مرزی وجود دارد که با توجه به این مبانی بهتر قابل تبیین میباشد؛ و با دستاوردهای علمی که در فیزیک کوانتوم به دست آمده، ارتباطی غیرمستقیم دارد.
کتاب مسئله آفرینش