«فرصتهای بزرگ» نمایشنامهای از نمایشنامهنویس کانادایی برنارد اسلید است که بهدلیل نوشتن کمدیهای تیزش و نگاه روشنگرانهاش به روابط مشهور است. این نمایشنامه که در دو پرده نوشته شده است، به پیچیدگیهای عشق، ازدواج و ارتباطات پایدار بین افراد در طول زمان میپردازد. اسلید که بهسبب آثاری مانند «Same Time, Next Year» نیز معروف است، هوش و حساسیت عاطفی خود را در «فرصتهای بزرگ» به منصه ظهور میرساند و پرترهای تلخ و شیرین از یک زوج را ارائه میدهد که در اوج و فرودهای رابطه خود حرکت میکنند. محوریت این بازی مایکل و جسیکاست، زوجی که بارها و بارها با هم میآیند و در طول رابطه خود از هم دور میشوند. این اکشن چندین سال طول میکشد و لحظات مهمی از زندگی آنها را ثبت میکند -هم شاد و هم دردناک- که نشاندهنده ارتباط مداوم آنهاست. مخاطب از طریق جداییها، ملاقاتهای مجدد و تلاش برای بازسازی زندگیشان، شاهد این است که چگونه عشق علیرغم سوءتفاهمها، ناامیدیها و گذر زمان دوام میآورد. هر «موقعیت ویژه» در زندگی آنها به عنوان یک نقطه عطف عمل میکند و بازتابی در حالات عاطفی درحال تکامل آنها ارائه میدهد. درحالیکه مایکل جذاب اما بلاتکلیف است، جسیکا عملیتر است، اگرچه به همان اندازه تحت تأثیر آشفتگی عاطفی است که پیوند آنها را مشخص میکند. دیالوگ با طنز خاص اسلید همراه است و لحظاتی تلخ و خنده را ارائه میدهد که این دو با احساسات خود نسبت به یکدیگر دستوپنجه نرم میکنند. «فرصت های بزرگ» پیچیدگی روابط انسانی را با تمرکز بر عشق، تعهد و گذر زمان بررسی میکند. در اصل، این نمایشنامه در مورد استقامت عشق است، با وجود موانعی که زندگی ایجاد میکند. اسلید چگونگی تکامل روابط را بررسی میکند و این سوال را مطرح میکند که آیا ارتباط واقعی میتواند سالها از فرازونشیبهای احساسی دوام بیاورد. این نمایشنامه همچنین به موضوع رشد شخصی میپردازد؛ زیرا هر دو شخصیت از طریق تعامل خود با یکدیگر در مورد خود یاد میگیرند. سفر آنها منعکسکننده واقعیت تلخ و شیرین روابط طولانیمدت است؛ جایی که شادی اغلب با ناامیدی و دلشکستگی در هم آمیخته است. «فرصت های بزرگ» نمایشنامهای لطیف، طنز و تأملبرانگیز است که تجربه جهانی عشق و از دست دادن را به تصویر میکشد. برنارد اسلید از طریق روابط درحال تکامل مایکل و جسیکا، روایتی را ارائه میکند که از انعطافپذیری قلب انسان و مسیر گاه دردناک و گاهی شادیآور برای یافتن ارتباط در دنیایی پیچیده صحبت میکند.
واقعا؟ پس چرا هیچ وقت مبارزه نکردی؟ چرا سر کوچک ترین دعواها فرار کردی؟ وقتی رابطه مون داشت خراب می شد، برای خاطر خودمون مبارزه کردی؟ انگار فقط روی مشکلات خط کشیدی، همین.