در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
بخشی از کتاب: آقا عمه: تازیانه و شلاق یا داغ؟! کدام نصیب من است به گناه دیدن این خواب کریه؟ فرامرز: هیچ کدوم! فقط برو بتمرگ توی همون تخت لعنتی ت. اون موقع که روی تخت بودی باز قابل تحملتر بودی. آقا عمه: بروم به بستر و تختگاه شما آقا؟ ای وای! ای وای!( خود را میزند) به خدا شگون ندارد. روح خانم چه میشود؟دیشب که دیدمش گفت که هنوز در برزخ از بوالهوسیهای آقا عذاب میکشد.(زار میزند) من به تختگاه شما نمیآیم آقا! ای وای!
این نمایشنامه درباره زوجیه (فرامرز و مهتاب) که تنها بازمانده خاندان قاجار هستند و از عمه پدربزرگشان(آقا عمه) مراقبت میکنند و منتظر مرگ او هستند تا رهایی یابند.در واقع سه شخصیت اصلی (آقا عمه، فرامرز و مهتاب) هستند که با چرخش زمانی به شخصیت هایی دیگر تبدیل میشوند.در این نمایشنامه تغییر زمان از گذشته (قاجار) به حال به خوبی صورت میگیره و تغییر شخصیتها به آدمهای دیگه خیلی خوب از کار در آمده بود.خلاقیت ثمینی در این سبک از نوشتن تحسین برانگیزه و خواننده با این سفر به گذشته و حال همراه میشه.