"من و خاله جانم" یک نمایشنامه دمدمی و دلانگیز از موریس پنیچ، نمایشنامهنویس کانادایی است که به دلیل تواناییاش در آمیختن طنز تاریک با عمق احساسی شهرت دارد. در این کاوش خانواده، غم و اندوه و پیوندهای ناگفته بین نسلها، پنیچ نگاهی منحصر به فرد به رابطه میان یک خاله عجیب و غریب و برادرزاده جوانش ارائه میدهد. این نمایشنامه با استفاده از دیالوگهای شوخ و لحظات غافلگیرکنندهای از لطافت، داستان ارتباط پیچیده اما عاشقانه میان دو انسان بسیار متفاوت را روایت میکند. روایت ساده و در عین حال چندلایه است و علامت تجاری پنیچ در هر مبادلهای میدرخشد. تعامل شخصیتها هم تسکین کمیک و هم لحظات درونبینی را فراهم میکند و لحظات کوچک اما مهمی را که زندگی خانوادگی را تعریف میکنند، برجسته میسازد. به این ترتیب، "من و خاله جانم" به ظرافت مضامین حافظه، از دست دادن و روشی که افراد هویت خود را در ارتباط با نزدیکانشان هدایت میکنند، بررسی میکند. داستان حول محور یک پسر جوان و خالهاش است که پس از اینکه پدر و مادر پسر دیگر در تصویر نیستند، با هم زندگی میکنند. در حالی که خاله در رویکرد خود به زندگی تا حدودی مرموز و غیرمتعارف است، او به شدت محافظ است و اغلب بیشتر شبیه یک خواهر و برادر بزرگتر بازیگوش به نظر میرسد تا یک شخصیت سنتی والدین. این نمایشنامه بر تعاملات روزمره آنها و طنز ناشی از زندگی مشترک غیرمتعارف آنها متمرکز است. با گسترش داستان، پسر بیشتر متوجه تفاوتهای بین خود و خاله میشود، بهویژه وقتی با سوالاتی در مورد والدین، هویت خود و جایگاهش در جهان دست و پنجه نرم میکند. نگاه منحصر به فرد خاله به زندگی - نگرش عجیب و غریب و عاقلانه - به پسر کمک میکند تا در سفر عاطفیاش، البته نه بدون چالش. گذشتهاش، پر از اسرار و غم و اندوه حلنشده، جریانی از تنش ایجاد میکند که روابط ظاهرا ساده آنها را پیچیده میسازد. از طریق استفاده ماهرانه پنیچ از دیالوگ، "من و خاله جانم" پیچیدگیهای پیوندهای خانوادگی را بررسی میکند. شوخطبعی ناشی از عجیب بودن رابطه آنها و شیوه عجیبی که آنها در زندگی مشترکشان پیش میروند، به نمایش گذاشته میشود. با این حال، در زیر لحظات کمدی، این نمایشنامه پرسشهای عمیقتری درباره نقش خانواده، ماهیت مراقبت و شیوهای که عشق از انتظارات مرسوم فراتر میرود، آشکار میکند. "من و خاله جانم" موریس پنیچ یک نمایشنامه جذاب، تکاندهنده و اغلب طنز است که به پیچیدگیهای زندگی خانوادگی میپردازد. پنیچ از طریق پویایی بین یک پسر جوان و خاله غیرمتعارفش، موضوعات عشق، از دست دادن و هویت را بررسی میکند، همه اینها در حالی که ذکاوت خود را حفظ میکند. آمیزهای از طنز و عمق عاطفی نمایشنامه، آن را به کاوشی جذاب در مورد چگونگی شکلگیری خانوادهها تبدیل میکند و اینکه چگونه، حتی در غیر محتملترین روابط، افراد میتوانند ارتباطاتی را پیدا کنند که آنها را تعریف میکند.
درباره موریس پنیچ
موریس استفن پنيچ (زاده 30 ژوئن 1952) نمایشنامهنویس ، کارگردان و بازیگر کانادایی است. پنیچ در کلگری متولد شد و در ادمونتون ، آلبرتا بزرگ شد. وی در موسسه فناوری آلبرتا شمالی و دانشگاه بریتیش کلمبیا تحصیل کرده است.