جودیت باتلر در اثر تفکربرانگیز خود با عنوان «خواستن ناممکن» می نویسد: «دموکراسی به کمال نیاز ندارد، اما مستلزم تمایل به نقد قدرت است.» با این بیانیهی عمیق، باتلر زمینه را برای پژوهشی فریبنده در مورد پیچیدگیهای پویایی قدرت، دموکراسی و تغییرات اجتماعی فراهم میکند. در جهانی که با نابرابریها، بیعدالتیها و ستمهای سیستمی مشخص شدهاست، کتاب باتلر به عنوان چراغی از پژوهشهای فکری و تعامل سیاسی ظاهر میشود.
باتلر، فیلسوف برجسته و نظریهپرداز جنسیت، بهدلیل تحلیلهای دقیقش از ساختارهای قدرت و تعهدش به عدالت اجتماعی مشهور است. در این کتاب، او مرزها را حتی فراتر میبرد و خوانندگان را ترغیب میکند که با تضادهای ذاتی دموکراسی و امکان دگرگونی ریشهای مقابله کنند.
باتلر با اقتباس از مجموعهای غنی از سنتهای فلسفی، نظریههای سیاسی و نمونههای دنیای واقعی، جستجویی را آغازمیکند که به هماناندازه که از لحاظ فکری سخت است و عمیقا انسانی هم است. او از طریق بررسی دقیق زبان، هویت و عاملیت، روشهای پیچیدهای را که قدرت در جامعه عمل میکند و درک ما از خود و دیگران را شکل میدهد، آشکار میکند. با اینحال، باتلر به دور از تسلیمشدن دربرابر دیدگاه جبرگرایانهی قدرت، بر پتانسیل مقاومت و براندازی، حتی در ظالمانهترین نظامها، پافشاری میکند. یکی از جذابترین جنبههای «خواستن ناممکن»، اصرار باتلر بر جداییناپذیری اخلاق و سیاست است. برای او، پیگیری عدالت صرفا یک تمرین نظری نیست، بلکه یک الزام عمیق اخلاقی است که به مشارکت فعال افراد و جوامع به طور یکسان نیاز دارد. در جهانی که گرفتار بیتفاوتی و بدبینی است، دعوت باتلر خوانندگان را وادار میکند تا نقشهای خود را در ساختارهای اجتماعی بزرگتر ارزیابی کنند. محور بحث باتلر، مفهوم اجرایی است؛ این ایده که هویت و واقعیتهای اجتماعی ما از طریق اعمال و حرکات مکرر ما شکل میگیرد. باتلر با اقتباس از کار پیشگامانهی خود در نظریهی جنسیت، نشان میدهد که چگونه عملکرد بسیار فراتر از قلمرو جنسیت است و در هر جنبهای از زندگی ما نفوذ میکند. او با روشن کردن روشهایی که در آن قدرت از طریق زبان و گفتمان عمل میکند، به خوانندگان این قدرت را میدهد تا روایتهایی را که از ساختارهای قدرت موجود حمایت میکنند به طور انتقادی بازجویی کنند. شاید مهمتر از همه، «خواستن ناممکن» گواهی بر قدرت کنش جمعی و همبستگی باشد. باتلر بر اهمیت ائتلافسازی و حمایت متقابل در به چالش کشیدن ساختارهای قدرت مسلط تاکید میکند. او استدلال میکند که از طریق همبستگی، جوامع به حاشیه رانده شده میتوانند صدای خود را تقویت کنند و تغییرات معناداری را، حتی در مواجهه با مشکلات به ظاهر غیرقابل حل، ایجاد کنند.
کتاب خواستن ناممکن