1. خانه
  2. /
  3. کتاب یکشنبه ی نحس

کتاب یکشنبه ی نحس

نویسنده: میثم ضیائی
4.25 از 2 رأی

کتاب یکشنبه ی نحس

Yekshanbeye Nahs
انتشارات: گیوا
ناموجود
149000
معرفی کتاب یکشنبه ی نحس
کتاب یکشنبه‌ی نحس نوشته‌ی میثم ضیائی، روایتگر داستان یک افسر جنایی است که پس از آشنا شدن با مردی به نام متیو برای دستگیری خلافکاران به احضار ارواح می‌پردازند تا اینکه حادثه‌ای ترسناک برایشان رخ می‌دهد.
درباره میثم ضیائی
درباره میثم ضیائی
میثم ضیائی نویسنده ایرانی متولد سال 1360 می باشد.
قسمت هایی از کتاب یکشنبه ی نحس

باورش نمی شد. ردپا، ردپا، کف زمین، روی میز، در آشپزخانه، روی میز بار، همه جا رد پا بود. نفسش در سینه حبس شده بود و جرأت بیرون دادنش را نداشت. حالا با داشتن دو پرونده و اتفاقات عجیب، ترسناک و غیرقابل باور خانه اجاره ای اش خیلی درگیر و گرفتار شد. برنامه اش خیلی شلوغ و مدیریت و رسیدگی به همه برایش سخت شده بود. گویی شبحی با تن و پای خیس با حالتی عصبی و روان پریشانه روی تمام سطح خانه راه رفته بود. با خودش فکر کرد شاید بتواند یک شنبه اگر سرنخی از مجرم و مظنون این دو پرونده نتوانست گیر بیاورد، از این روح عصبی و خیس کمک بگیرد. جریانات ظهر به بعد، حسابی کلافه و عصبی اش کرده بود. حتی حوصله ی این را نداشت که ردپاها را پاک کند. در را بست و بلافاصله به خانه اش رفت. با اولین قهوه و شام خورد، گپ زد و درنهایت خسته و بی انرژی خودش را روی تختش ولو کرد. بلافاصله انگار که یک قرص خواب آور خورده باشد، خروپفش بلند شد. با صدای زنگ ساعت، کوفته و کسل از خواب بیدار شد. انگار داشت سرما می خورد. گلویش می سوخت و کمی بدنش درد می کرد. به آن توجهی نکرد، بلند شد و قبل از هر چیزی یک مسکن همراه صبحانه اش خورد. بلافاصله به سمت اداره حرکت کرد. امروز روز شلوغ و پرکاری برایش بود. باید تحقیقات را راجع به پرونده ی قتل و اقدام به قتل انجام می داد تا قبل از اینکه شخص دیگری کشته شود، سرنخی گیر بیاورد و قاتل را به دام بیندازد. بیست دقیقه بعد از اینکه به اداره رسید، کریستف هم آمد و وارد اتاقش شد. داشتند با هم برنامه ی کاری امروزشان را می ریختند که گزارش بچه های تحقیقات و پزشکی قانونی به دستشان رسید. ردپا در هر دو منزل یکی و یکسان بود و مهم تر از همه تکه پوستی که زیر ناخن اولیویا، همسر لوکاس بود، جنینی بیست روزه در رحم زن باردار لوکاس و یک سری توضیحات که مهم ترینش تکه پوستی از قاتل بود. ساعت مرگ، چگونگی مرگ، علت مرگ، و وسیله ی قتل و غیره. حالا حداقل DNA و گروه خونی قاتل را داشتند، فقط باید دنبال موردی می گشتند که یک جای تنش خراش باشد.

نظر کاربران در مورد "کتاب یکشنبه ی نحس"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

عالی خیلی هیجان انگیز بود

1400/10/27 | توسطحسنا براتی
1
|