مردم آذربایجان در گذشته به زبانی که یکی از زبانهای ایرانی (یا لهجهای از لهجههای زبان ایرانی) بوده، سخن میگفتهاند و ما این را «زبان آذری» مینامیم. زبان آذری مثل زبان کنونی آذربایجان و بیش ازآن دارای لهجههای مختلف و متعدد بوده است.
به شهادت جغرافینویسان و دانشمندانی چون «یاقوت» و «مسعودی» و «ابن حوقل» و «مقدسی» و «ابن الندیم» زبان دیرین مردم آذربایجان آذری یا پهلوی یا فارسی بوده است و از نوشتههای این دانشمندان برمیآید که هر معنایی برای «آذری» قائل بشویم در هر صورت جز شعبهای از شعب زبانهای ایرانی نبوده و نوشتههای «حمدالله مستوفی» (در نزهتالقلوب) نیز، اگر چه یادی از چند قصبه «ترک» یا «ممزوج» میکند،موید این است که زبان عموم مردم آذربایجان پهلوی و ایرانی بوده است.
گویندگان آذربایجان مثل شاعران دیگر نقاط ایران به فارسی دری شعر میگفتهاند؛ ولی گاهگاهی تفنن کرده و به زبان محلی و لهجه آذری شهر خود نیز شعر سرودهاند و این اشعار، که نمونههای آن به لهجه آذری تبریز و اردبیل و مراغه (احتمالا) در دست است، با صرفنظر از تحریفاتی که به دست نساخ به عمل آمده و به فارسی دری نزدیکتر شدهاند.
نمونه زبان آذری یا زبان دیرین آذربایجان به شمار میروند و به عنوان نمونه اشعار آذری میتوان از غزل همام تبریزی و یازده دو بیتی از شیخ صفیالدین و سه دو بیتی از «اطرافیان شیخ» و یک غزل و سیزده دو بیتی از شمسالدین محمد مغربی و یک دو بیتی از ماما عصمت و یازده دو بیتی و سه غزل از کشفی و یک دو بیتی از یعقوب اردبیلی و یک دوبیتی از عبدالقادر مراغی یاد کرد.
کتاب زبان دیرین آذربایجان