…. سر پیری، کک کلاه کدخدایی و کلانتری روی تنبونت انداخته، می خواد گولت بزنه! همه می دونن ای دق دلی داره و خیالش که باباش رو تو کشتی و ننه اش را با دور کردن از طایفه پس دست گرفتی تا نظر احدالناسی پی اش نباشه! پشت بندش هم چو انداختی که سر به نیس شده تا حرفی پی ات نباشه! با این هو و چوها….