کتاب دال دوست داشتن

Dale-DoostDashtan
چند روایت از عشق و زندگی
کد کتاب : 6498
شابک : 978-6229612545
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 130
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 40
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

دال دوست داشتن
Dale-DoostDashtan
(چند روایت از عشق و زندگی)
کد کتاب : 5614
شابک : 978-6002911858
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1403
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 35
زودترین زمان ارسال : ---

دال دوست داشتن
Dale-Doost Dashtan
(چند روایت از عشق و زندگی)
کد کتاب : 42918
شابک : 978-6229612576
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 29
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب دال دوست داشتن اثر حسین وحدانی

حسین وحدانی متولد سال 1358 روزنامه نگاری است که یادداشت های خود را در شبکه های مجازی منتشر می کرد و پس از مدتی طولانی کلنجار رفتن با خودش تصمیم به انتشار این مطالب گرفت. هدف نویسنده از چاپ این کتاب این بوده تا خواننده را با باید ها و نباید های زندگی آشنا کند. مضمون مطالب کتاب عشق و زندگی است و به ما می گوید که عشق کلید تمام قفل هاست، در دنیای امروزی که در تیتر تمام خبرها کلمه جنگ به چشم می خورد تنها عشق است که ناجی انسان می شود. عشق، غم، وابستگی و عادت، احساساتی که همواره در رابطه هایمان با افراد مختلف و هر کدام با ماهیتی متفاوت تجربه کرده ایم اما هر بار وقتی مورد پرسش قرار گرفته ایم از پاسخ صریح و مشخص عاجز مانده ایم، چرا که نمی دانیم، انها چه فرقی با هم دارند.
بار ها پیش آمده است که نتوانسته ایم تفاوت میان وابستگی و عادت را ، وابستگی و عشق را از هم تشخیص دهیم و همین عامل ما را گیج و سردرگم کرده است و نتوانسته ایم احساسات واقعی مان را بیان کنیم. در این کتاب شما یکبار برای همیشه پاسخ این پرسش ها را خواهید یافت.

کتاب دال دوست داشتن


ویژگی های کتاب دال دوست داشتن

شامل چند روایت از عشق و زندگی است.

حسین وحدانی
حسین وحدانی متولد ۱۳۵۸ نویسنده و روزنامه نگار هستند.وحدانی به خاطر سابقه طولانی‌ نویسندگی‌اش در فضای مجازی، طرفداران و خوانندگان بسیاری دارد. او در طی این سالها تعداد قابل توجهی یادداشت و متن در رسانه‌های مختلف مجازی منتشر کرده است که مضمون اصلی بسیاری از آنها عشق و تنفر از جنگ است.
قسمت هایی از کتاب دال دوست داشتن (لذت متن)
داغ که می دانی چیست؟ علامت را می گرفتند توی آتش، سرخ و آتشین که می شد، می نشاندند روی بازو یا هرجا. درد داشت؟ بله داشت. اما یک ساعت. یک شب. یک هفته. بعدش خلاص. جایش ولی همیشه می ماند. این همیشه چه آدم را می ترساند! همیشه. این است که گفتیم الهی داغ نبینی. که تمام عمر، جلو چشمت نباشد علامت نبودن یکی. همان که حافظ می گوید «دارم من از فراقش در دیده صد علامت» شاید.. تجربه سوگ، یک لایه نامریی-اما محسوس و واقعی- به روی همه چیز دنیای آدم می کشد.. و ما می دانیم که هرگز، هیچوقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هرگاه دستمان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم - حتی از نزدیک، حتی در آغوش هم که باشیم- انگشتانمان لایه ای نامریی از غم را لمس خواهد کرد

یادم بیاور برایت بنویسم عشق را باید بی حساب و کتاب اندوخت اما با حساب خرج کرد. و برایت بنویسم که هی بر این طبل بی صدا اما توخالی "بی حساب دوست داشتن" نکوبی. که دوست داشتن حساب و کتاب دارد. دوست داشتن حد و مرز می شناسد حساب و کتابش؟ ظرفیت خودت. که اگر می توانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن. اگر نمی توانی اما اندازه نگه دار حد و مرزش؟ عزت خودت. کرامت خودت. شخصیت خودت. دوست داشتن که نباید تو را بی عزت، بی کرامت، بی شخصیت کند