این کتاب یادداشتهای پراکندهی آلفونس دوده است طی یک دهه و اندی دست و پنجه نرم کردن با بیماری سفلیس. او در این کتاب از تبعات رنج بیماری مینویسد، از شیوههای درمانی که از خودِ رنج مهلکتر بودند و بیشباهت نبودند به شکنجههای قرون وسطایی، از اثراتِ مخدرات و مسکنها که چه کابوسها میپروراندند و چه رؤیاها میفرسودند، از تأثیرِ درد و مخدرات بر رابطهاش با اهل خانه و رفقا، از عادی شدنِ رنج آدمی در چشمِ اطرافیانش، از شهامت مواجهه با بیماری، از وسوسهی خودکشی از فرطِ درد و استیصال ـــو باز غلبهی کورسوهای امید و لذت زندگی. دردْ نگاهِ مشاهدهگرِ دوده را تیزتر میکند تا روایتگر بیهمتایی باشد از همدردهایش، از آنها که به چشمههای آب گرمِ درمانی میآیند تا بلکه فرجی شود و به زندگیِ عادی برگردند. قابهای فراوان ترسیم میکند و تکچهرههای مینیاتوریِ بسیار. دوده از منظرِ درد مینویسد و پارهیادداشتهایش در آن دوران گواهیست بر این که تجربهی زیستهی هر انسانی، در هر وضعیتی، پنجرهای میگشاید به بازدیدنِ انسان و جهان.
چقدر زیبا توصیف کردید، لذت بردم🌱
آفرین. چه معرفی و توصیف زیبا و گویایی 👏🏻👏🏻👍🏻👍🏻
واقعا سایت بی نظیری دارین.