یهودیان از مدینه تا دیوار قدس را مانع گذاری کرده بودند، زیرا اگر پیامبر قدس را می گرفت، سازمان یهود از رسیدن به آرزوی بزرگ خود که حاکمیت جهانی بود، ناامید می شد و آتش این فتنه بزرگ که جهان را در خود می سوزاند، خاموش می گشت. قدس مرکز اصلی آنها بود و در کتاب مقدس آنها اهمیت ویژه ای داشت. یهود برای جهانی شدن باید سه مرحله را پشت سر می گذاشت: فتح قدس، فتح نیل تا فرات و نهایتا فتح بقیه جهان. عده ای را باید بت و مشغولیت های کاذب و عده ای دیگر را با شراب، شهوت و پول ساکت می کرد. از این رو، مدتی که از حکومت "یوشع (ع)" گذشت و حاکمیت به مذاق بنی اسرائیل خوش آمد، انحراف ها آغاز و فاصله حاکمان از پیامبران بیشتر شد. تفکر حاکمیت بنی اسرائیل بر جهان در بین آنان لانه کرد و تفکر یهودی یا به تعبیر دیگر صهیونیستی را پدید آورد. تلاش انبیاء این بود که اینان را از این تفکر انحرافی، خارج سازند و به نیروی های مومن و مخلص تبدیل کنند. گرچه برخی تعریف اصطلاحی تاریخ را علم به حوادث گذشته بشری دانسته اند، اما واقعیت این است که این نگاه به تاریخ، نمی تواند در حال و آینده جوامع، مفید و موثر باشد. در حقیقت، تاریخ، علم به وقایع درس آموز و عبرت انگیز داشته و قوانین و سنن الهی حاکم بر آن وقایع است تا از آن وقایع و عوامل، درس عبرت گرفته شود و وضعیت موجود و آینده در جهت مطلوب تغییر یابد. این نوع نگاه به تاریخ، بصیرت افزا و راه گشای افراد و جوامع بشری است؛ به طوری که هیچ گاه، کهنه نمی شود و در گذشته باقی نمی ماند. در این رویکرد، گذشته چراغ راه آینده قرار می گیرد.
سلام، صفحه ۱۰۲ خط۱۸ حضرت اسحاق را مثل پدرش حضرت ابراهیم پیامبر تبلیغی نامیده ، در صورتی که حضرت ابراهیم از پیامبران صاحب کتاب بوده و پیامبران تبلیغی، کسانی بودند که دین پیامبران صاحب کتاب را تبلیغ میکردند