( رضاشاه ) که با کودتای اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسیده بود، بعد از استحکام پایه های قدرت خویش، از همان ابتدای کار علاقه خود را به پیروی از تجدد و فرهنگ غرب پنهان نکرد. او تلاش کرد تا هر چه سریع تر از فرهنگ و تمدن ایرانی، ملی و حتی مذهبی فاصله بگیرد و فرهنگ غرب را جانشین آن کند؛ به گواهی تاریخ سیاسی کشور، در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد. لاجرم می بینیم که در اولین اقدام پس از رسیدن به قدرت دستور ممنوعیت تعزیه، این نمایش چندهزار ساله و سپند ایرانی، را صادر می کند و به نمایش تخته حوضی نیز به چشم وسیله ای مطربی می نگرد.
این اقدام لطمه جبران ناپذیری به پیکر ارجمند تعزیه و تخته حوضی وارد آورد و این دو نمایش اصیل ایرانی را، با این منطق که این ها مقولاتی برگشت خواهانه ارتجاعی است، از میان اکثریت مردم دور کرد؛ تعزیه را از شهرها طرد و روانه روستاها و تخته حوضی را خوار و بی مقدار کرد.
پر گویی نیست اگر گفته شود چنین ستمی در هیچ دوره از تاریخ ایران به نمایش های ایرانی نرفته بود، مگر در زمان حکومت گران عرب که هر چه را با منافع و سیاست خود هم سو نمی دیدند انگ کفر و الحاد به آن می چسباندند و از حیز انتفاع ساقط می کردند و...