گرچه وجود دلبستگی های چندگانه امری عادی است ولی منابع دلبستگی مانند هم عمل نمی کنند. یک نوزاد تمایزی روشن بین مراقبینش نشان می دهد و ارجحیت خاصی برای مراقب اولیه و اصلیش قائل است. (کولین، 1985، 1987؛ کامینگز، 1980). حتی اگر چند مراقب به طور منظم در دسترس باشند، نوزاد به ویژه به هنگام ناراحتی به دنبال برقراری و حفظ نزدیکی با یکی از آن ها است (اینزورث، 1967، 1982). نوزاد هم چنین به هنگام جدایی از منبع دلبستگی اصلی خود بیشترین اعتراض را نشان می دهد (شافر و امرسون، 1964) و در محیط های ناآشنا توسط حضور همین منبع آرام می گیرد (ریکیوتی، 1974؛ شیل، سولیوم و بیون، 1984). بنابراین، منبع دلبستگی صرفا یک عضو گروه حمایت کنندگان نیست، بلکه فردی است که نوزاد با وی پیوندی تنگاتنگ دارد. بالبی (1958، 1982/1969) این گرایش به شکل دهی یک دلبستگی خاص را «تک گرایی» نامید و آن را جنبه ای مهم از کارکرد دلبستگی در افزایش بقا معرفی کرد.