چالمز جانسون در کتاب برچیدن امپراتوری، آخرین امید امریکا سیاست حکومت امریکا را در زمینه داخلی و در مناسبات خارجی مورد بررسی و نقد قرار میدهد. او با استناد به گنجینهای از اسناد معتبر امریکا را در مسیر سقوطی اجتنابناپذیر ارزیابی میکند. وی از زاویهای میهنپرستانه بهعنوان استاد پژوهشگر خودی، و نه منتقدی خارج از نظام این سقوط را هشدار میدهد و برای اجتناب از آن راه چاره ارائه میکند. جانسون سیاست خارجی امریکا را سیاستی امپریالیستی میداند که به گونهای روزافزون بر ملیتاریسم و سلطهگری بر جهان متکی است. این سلطه از طریق ایجاد پایگاههای نظامی در سراسر گیتی اعمال میشود و حفظ و گسترش آن نیازمند ایجاد و حفظ حکومتهای دست نشانده و یا دنبالهرو در سراسر جهان است. مداخله در انتخابات آزاد، سرنگونی حکومتهای مردمی از طریق کودتاهای نظامی، تحمیل سرمایهداری بر کشورهای مطیع، حمایت از تروریسم دولتی، قتل، آدمربایی و شکنجه در زندانهای مخفی سیا، همه منجر به واکنشی در جهان شده است که بارزترین نمونهی آن در یازدهم سپتامبر نمایان شد. جانسن در کتاب برچیدن امپراتوری به راهکاری ساده برای برچیدن امپراتوری آمریکا پرداخته است و بیان داشته که باید به روشی ساده، این طمع را کنار گذاشته و از میزان پایگاههای نظامی و گسترش امپراتوری بکاهند تا به سرنوشت روم باستان گرفتار نشوند. وگرنه نابودی به صورت کلی خواهد بود.
چالمرز جانسون متولد ششم آگوست ۱۹۳۱، یک دانشمند سیاسی آمریکایی بود که در جایگاه استاد دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو به تدریس علوم سیاسی اشتغال داشت. او که در جنگ کره، افسر نیروی دریایی آمریکا بوده است از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ بعنوان مشاور سازمان سی.آی. اِی نیز مشغول به کار بود و در مسائل مربوط به ژاپن و شرق آسیا تخصص داشت. او با همکاری چندی از سیاستمداران آمریکایی، بنیاد تحقیقات راهبردی ژاپن را بنا نهاد تا دربارهی ژاپن تحقیقات گسترده صورت دهند.
جانسون کتابهای بسیاری دربارهی امپراتوری ایالات متحده آمریکا نوشته و رفتار آمریکا در جهان را به انتقاد گرفته است. او با انتقاد از امپریالیسم آمریکایی آن را با جمهوری روم مقایسه میکند که با ظلم و ستم حکمرانی کرد و سرانجام نابود شد. او بر این باور است که آمریکا با هژمونی نظامی خود به دنبال ایجاد یک امپراتوری جهانی است. وی میافزاید که امپراتوری آمریکا به شیوهي ایجاد پایگاههای نظامی بسیار زیاد در سرتاسر جهان شکل گرفتهاست.