تاریخچه مختصر مرگ چیزهای زیادی برای ارائه دارد: مجموعه ای متشکل از صدها موضوع جذاب که خوانندگان می توانند به آنها بپردازند.
گزارشی غنی و گسترده از چگونگی بازتاب و شکل دادن مرگ به زندگی انسان از پیش از تاریخ.
یکی از عناصر مشترک در طول تاریخ مرگ این واقعیت بوده است که اجساد واقعی نیاز به تشییع دارند؛ مردگان خواستار توجه و بهبود بخشی اند. این امر با تجربه غرابت مرگ آغاز می شود، پدیده ای نشئت گرفته از سکون مرگ که زمینه ساز شکل گیری باورهایی می شود برای توجیه مرگ و آیین هایی برای کنارآمدن با آن. سکون بیش از حد مردگان آرامش زندگان را بر هم می زند. انسان ها حتی در خواب نفس می کشند، چشمانشان باز و بسته می شود و قلب هایشان می تپد. همین امر ماندگرایی مرگ را تامل برانگیز می کند و حضور این افراد ساکن را در میان زنده ها نابجا جلوه می دهد، افرادی که گاه از نظر آیینی ناپاک قلمداد می شوند. به همین منوال، مرده ها از قلمرو فعال زندگی زدوده می شوند.
به هیچ عنوان نمی توان گفت زندگی پس از مرگ برای آنانی که سی هزار سال پیش یا پیشتر می زیسته اند چه معنایی داشته است. فارغ از اینکه انسان های اولیه درکی از مفهوم زندگی پس از مرگ داشته اند یا نه، رفتار آیینی آنها با مردگان به قدرت نمادین اجسادی اشاره دارد که زمانی در سرزمین زندگان تاثیرگذار بوده اند. با گذشت زمان و بسته به باورهای دینی غالب و امکانات زیست محیطی، محبوبیت خاک سپاری و مرده سوزی کم و زیاد شده است.