1. خانه
  2. /
  3. کتاب باغ استخوان های نمور

کتاب باغ استخوان های نمور

نویسنده: احمد آرام
پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب باغ استخوان های نمور

Baghe ostokhanhaye namour
انتشارات: نیماژ
٪25
80000
60000
معرفی کتاب باغ استخوان های نمور
این رمان به مسئله ی امروز منطقه و جهان می پردازد و پیرامون مسئله ی تروریسم داستانی را مطرح می کند. رمان روایتی از انسانی است که از عشق و علاقه ای که به کافکا دارد تحت تاثیر رمان «مسخ» این نویسنده قرار گرفته و دچار رویاپردازی ها و توهمات می شود. در پی این توهمات قهرمان داستان وارد ماجرا ها و اتفاقات مختلفی می شود که با تروریسم ارتباط پیدا می کنند. در واقع او در یک لامکان پای در مسیری می گذارد که از روی ناچاری مجبور به اقداماتی می شود. درواقع رمان مدام بین زمان های گذشته و حال در گردش است.
درباره احمد آرام
درباره احمد آرام

احمد آرام، متولد 1330، داستان‌­نویس و نمایش‌نامه‌نویس ایرانی و مدرس تئاتر و سینما. در سال 1348 اولین داستانش در مجله‌­ی فردوسی چاپ شد. در سال 1357 به استخدام اداره‌ی فرهنگ و هنر درآمد. سپس کار را رها کرد و برای تحصیل سینما به ایتالیا رفت. پس از بازگشت به عنوان کارشناس آمار در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به کار و نهایتا نیز از همین دانشگاه بازنشسته شد. او فارغ‌­التحصیل دوره‌­ی کارشناسی بازیگری- کارگردانی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است. آرام طی دور‌ه‌­ی اشتغالش در دانشگاه علوم پزشکی، به عنوان مدرس تئاتر و ادبیات نمایشی نیز در آنجا به صورت فوق برنامه تدریس کرده است. او هم‌­اکنون ساکن شیراز است و در تعدادی از مدرسه‌های هنری، بازیگری و فیلم‌­نامه‌نویسی تدریس می‌کند و در عین حال به نوشتن نیز می‌پردازد.

جوایز و افتخارات: لوح‌تقدیر از نخستین دوره‌ی جایزه­‌ی ادبی یلدا (۱۳۸۰)، رتبه‌هی سوم در بخش داستان‌کوتاه هفتمین دوره‌­ی جایزه­‌ی ادبی اصفهان (۱۳۸۸) و بهترین مجموعه‌داستان در سومین دوره­‌ی جشن فرهنگ فارس برای مجموعه ‌داستان غریبه در بخار نمک.

آرام در داستان­هایش با به‌كارگیری روایتی وهم‌آلود، آمیختن رویا و واقعیت و عناصری از فرهنگ مناطق بومی جنوب ایران صداها و تصاویر تازه‌ای خلق کرده است.

گزیده­‌ی کتاب‌­شناسی: غریبه در بخار نمک (مجموعه داستان- نیم­‌نگاه، 1380)؛ مرده‌­ای که حالش خوب است (رمان- افق، 1383)؛ آنها چه کسانی بودند؟! (مجموعه داستان- افق، 1387)؛ همین حالا داشتم چیزی می­‌گفتم (مجموعه داستان- چشمه، 1389)؛ این یارو، آنتیگونه (نمایش­‌نامه- نوح نبی، 1389)؛ به چشم‌­های هم خیره شده بودیم (مجموعه داستان- کتابسرای تندیس، 1390)؛ حلزون­‌های پسر (رمان- افق، 1393)؛ بیدار نشدن در ساعت نمی­‌دانم چند (مجموعه داستان- نیماژ، 1395) و باغ استخوان­‌های نمور (رمان- نیماژ، 1396)

مقالات مرتبط با کتاب باغ استخوان های نمور
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب باغ استخوان های نمور" ثبت می‌کند