آثار بل به بالاترین سطوح بدعت، خلاقیت و تکامل ساختاری دست یافته اند.
بل تیراندازی چیره دست است: با تیرهایی تیز و برنده و هدف هایی بی شمار.
تکان دهنده... بسیار غنی.
وقتی وارد شهر بن شدم، هوا تاریک شده بود. هنگام ورود، خودم را مجبور کردم تن به اجرای تشریفاتی ندهم که طی پنج سال سفر های متمادی انجام داده بودم: پایین و بالا رفتن از پله های سکوی ایستگاه راه-آهن، به زمین گذاشتن ساک سفری، تحویل بلیط، خرید روزنامه ی عصر از کیوسک، خارج شدن از ایستگاه و صدا زدن یک تاکسی، پنج سال تمام تقریبا هر روز یا از جایی مسافرت کرده بودم و یا این که به جایی وارد شده بودم...
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.
اگر دست از فکر کردن برنداری، کار دست خودت خواهی داد.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بینظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.
زیباترین کتابی بود که تاکنون خوانده بودم ... در ادامه این اثر میتونید ژان باروا از دوگار ؛ چهره مرد هنرمند در جوانی از جویس؛ زوربای یونانی از کازانتزاکیس؛ سمفونی مردگان از معروفی و در نهایت تهوع از سارتر را در این تم بخوانید و لذت ببرید ... تمام اینها را که به ترتیب خواندید تازه میتوانید بروید سراغ آثار بوکوفسکی و بعد از خواندن آثار او دیگر تنها غولی که مانده است تا بر شانه اش بایستید لوئی فردینان سلین است و بعد از خواندن آثار سلبن دیگر تمام کتابها برایتان حکم سرگرمی است
زیباترین کتابی بود که تاکنون خوانده بودم ... در ادامه این اثر میتونید ژان باروا از دوگار ؛ چهره مرد هنرمند در جوانی از جویس؛ زوربای یونانی از کازانتزاکیس؛ سمفونی مردگان از معروفی و در نهایت تهوع از سارتر را در این تم بخوانید و لذت ببرید ...
در نقد کلیسا و کشیشانِ قرون اخیر آثار زیادی نوشته شده که گاهی مستقیم و گاه در حواشی آثار، به دورویی روحانیون مسیحی و چپاولهای مادی و معنوی کلیسا پرداخته شده.. هاینریش بُل هم این آفت رو بینصیب از نقد و کنایه نذاشته و من بیشترین منظور نویسنده در این اثر رو متوجه دین و کلیسا دیدم.. موضوعی جالب و درخور توجه.. داستان خوب و مطابق با عنوان رمان شروع میشه، هرچند در ادامه اصراری به حفظ اون نداره.. شخصاً نوع روایت بل رو، که دلقکی زخمخورده رو روایت میکنه، نپسندیدم هرچند که طیفی هم، دلقک رو بهترین نوع شخصیتپردازی نویسنده برای بیان منظورش دونستن.. ترجمه محمد اسماعیل زاده از چشمه خوب بود و بنظر بهتر از بقیه میاد
موضوع خیلی جذابی داشت ولی کلا کتاب داستان مشخص و هدفمندی نداره و همینم باعث خسته کننده بودنش میشه. برای من تا اواسطش واقعا جالب و جذاب بود به خصوص احساسش نسبت به ماری ولی از اینکه اصلا نتیجه و پایان داستان واضح و مشخص نبود؛ خوشم نیومد.
مذهبی-فلسفیِ درام طوره و اگر میپسندید حتما بخونیدش و پیشنهاد اینه که از نشر معتبر «چشمه» ترجمه «محمد اسماعیل زاده» خریداری کنید.
داستان با تم خوبی شروع میشه و در ادامه با پیشبرد اهدافش داستان رو خدا جلو میبره،تنها مشکل من با داستان انتهای باز اون هستش که آدم رو مجبور میکنه یکسری روندها رو ادامه بدی و به نتیجه دلخواه برسی و همچنین گم شدن اصل داستان در انتهای کتاب که داستان راوی هستش، نتیجه مبهمی رو رقم میزنه و این حس رو به خواننده میده که هر اطلاعاتی در مورد دلقک و معشوقه اش داشتی پوچ بوده و موضوع اصلی داستان نبوده.
کتاب بسیار حوصله سر بر این کتاب شاید برای خود المانیها جذاب باشه
توی رمانهای آلمانی هم پر طرفدار نیست
بنده ترجمه شریف لنکرانی را خواندم.سلیس و روان است وتوضیحات وپانویسهای خوبی دارد.
ترجمه ریوندی خوندن داره... مسلط به المانی هم گویا هستن ایشون. تبارک الله. ادم کیف میکنه میبینه نسل مترجمها هنوز منقرض نشدن.
دوستان شما کدوم ترجمه رو پیشنهاد میکنید؟
نشر چشمه و ماهی. ترجمهی لنکرانی هم خوبه کمی قدیمیه اگه میتونی بخون
دوستان شما کدوم ترجمه رو پیشنهاد میکنید؟
بنده با ۳ترجمهی مختلف این کتاب رو مطالعه کردم ، نشرچشمه،نشرماهی،نشرنگاه، بی شک ترجمهی سارنگ ملکوتی یک سروگردن بالاتر از بقیهی ترجمهها بود، وبنظرم اقامت ۳۰سالهی ایشون در آلمان خیلی تاثیر داشته در این ترجمه
دوستان شما کدوم ترجمه رو پیشنهاد میکنید؟
دوستان ترجمه سارنگ ملکوتی یا اسماعیل زاده یا لنکرانی؟
وقت بخیر دوست عزیز. من ترجمه سارنگ ملکوتی رو خوندم و راضی بودم از ترجمه. بنظر چون از متن اصلی (آلمانی) ترجمه شده بهتر از باقی ترجمه هاست. اسماعیل زاده رو نخوندم ولی میدونم که از متن انگلیسی ترجمه شده و لنکرانی هم شنیدم خیلی ادبیه و قدیمیه سبکش.
والا من ماهی و چشمه رو پیشنهاد میکنم.
نشر ماهی عالی هست
در انتخاب مترجم دقت کنید من بار اول با انتشارات امیرکبیر لنکرانی حدود 50 صفحه خوندم و رها کردم چون خوب ترجمه نکردند بار دوم با ندای معاصر خوندنم ترجمه روان و لذت بخشی داشت. موضوع کتابها اینکه چطور عقاید متعصبانه دین مسیحیت باعث جدایی دو نفر که عاشق یکدیگر هستند میشود. کتاب عالیه من که لذت بردم
انچه که در باره ترجمه مهمه یکی این است که کتاب از زبان اصلی ترجمه شده باشه دوم مترجم شخص با سوادی باشه وویرایش خوبی داشته باشه خیلی از ناشرها بدون ویرایش کتاب را چاپ میکنند که کار درستی نیست مگر فقط از مترجمان سرشناس پس وقتی یک اثر را با ترجمههای متفاوت میبینید حتما تحقیق لازم را انجام بدهید وبعد مطالعه کنید چون ترجمه بد اثر مخربش بیشتر است
به نظر من کتاب جالبی نبود
حین خوندن این کتاب متوجه شدم که به هیچ عنوان نباید صرفا تعاریف عمومی و جوایز و غیره رو در انتخاب کتاب معیار قرار بدم. بیشتر بهنظر میرسید نویسنده به شرح وقایع آلمان در اون زمان از زبون یک نفر پرداخته باشه تا بیان افکار و عقاید اون شخص و در کنارش هم گذری به وقایع دوران! روند بسیار کُند و خستهکنندهای بود. نهایتاً برای من که گیرایی لازم رو نداشت و انتظاراتی که از تعاریف میرفت رو برآورده نکرد؛ در حالی که برای مخاطبین دیگه ممکنه برعکس واقع بشه.
ببین راستش کتاب جون دار و پر و پیمانی نیست. به نظرم داستانش میتونست پیچش داشته باشه. بالاخره دم وقتی رمان میخونه باید یه اتفاقی توی رمان بیفته که خواننده خوشش بیاد. منم موافقم یه ذره کم جونه داستانش. یعنی هی میخونی و منتظری یه اتفاقی بیفته.
من کتاب با ترجمه رضا زارع و نشر الینا را خواندم، خیلی لازم است قبل از خواندن کتاب، چند نقد یا شرح در مورد موضوع کتاب بخوانید. عملا با اطلاعات شخصی بعید است استفاده کاملی از کتاب بکنید.موضوع داستان خیل به زمان روی دادن داستان وابسته است، بررسی اوضاع آلمان در آن زمان پیش نیاز خواندن کتاب است.
بنظر من کتاب خوب و جالبی بود. این کتاب شایستگی گرفتن جایزه نوبل ادبیات رو داشت. کتاب به خوبی میتونه احساسات فردی رو بیان کنه که خودش عملا در بیان احساساتش قوی نبود کتاب سرشار از احساسات صادقانه است عشق صادقانه به ماری، نفرت واقعی از دورویی این کتاب به خوبی ادمهایی رو توصیف میکنه که همه چیز رو فدای اعتبار خودشون میکنند و با اینکه دارای ثروتهای فراواناند از پرداختی ناچیز به فرزندشون امتناع میکنند (پدر و مادر هانس) یا ادمهای پستی که با استفاده از اعتبار لباس و نفوذشون در جامعه در شخصیترین جزییات زندگی افراد دخالت میکنند و گستاخانه بخودشون اجازهی دخالت و قضاوت میدن بنظر من کتاب یه جلوهی درد عمیق داره دردی که خیلی هامون ممکنه تاحالا باهش روبرو شده باشیم و اون تحت اجبار ذهنیت جامعه قرار گرفتنه توصیه میکنم این کتاب رو بخونید.#معرفی_کتاب_با_ایران_کتاب