این کتاب با اصالت نثر، دقت و شکوه داستانش شناخته می شود.
داستانی به یادماندنی درباره ی تطبیق پذیری بشر در مواجه با ترسی پایدار.
داستانی برای عصر حاضر و همه ی اعصار.
تلگراف به عنوان یگانه وسیله ی ارتباطی در دست ما باقی ماند. موجوداتی که از راه فکر و قلب و چشم به هم مربوط بودند مجبور شدند نشانه های این وابستگی قدیمی را در حروف درشت یک تلگرام ده کلمه ای جستجو کنند و چون فرمول هایی که در تلگراف ها به کار می روند زود تمام می شوند، زندگی های مشترک طولانی یا شور و عشق های دردناک به زودی در مبادله ی پیاپی عبارتی از این قبیل خلاصه شد:"حالم خوب است. به یاد توام. قربانت.
همه ی بدبختی انسان ها از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمی زنند.
به این ترتیب شکنجه ی همه ی زندانی ها و همه ی تبعید شدگان را تحمل می کردند که عبارت است از زندگی با خاطرات بی ارزش.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده
اگر تا به حال کتابی از «آلبر کامو» خوانده باشید، آن اثر احتمالا کتاب «بیگانه» است. این رمان همچنان به عنوان شناخته شده ترین و ضروری ترین اثر او در نظر گرفته می شود
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
همه در درون خودشان این طاعون را دارند، چون هیچ کس در این جهان، هیچ کس، هیچ وقت نمی تواند مصون باشد.
بینش هایی به یاد ماندنی درباره ی جذابیت های «اگزیستانسیالیسم»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
در این مقاله سعی شده است با فلسفه و جهان بینی این نویسنده ی بزرگ و مبتکر آشنا شویم و علاوه بر آن، اطلاعات جالبی در مورد زندگی شخصی آلبر کامو نیز به دست آوریم.
شاهکار. یکی از بهترین تجربههای من در کتابخوانی بود. کامو در طاعون، که نه فقط بیانگر طاعون و روایت یک قصه ساده، بلکه انگار متن سرچشمه گرفته از افکاری هست تکاندهنده. شخصیتهای طاعون که هرکدوم به نوعی نماینده یک سبک زندگی و تفکر هستن، بسیار پیچیده و جذابن، وقتی داخلشون دقیق بشیم، انگار قرار نیست به هیچ انتهایی برسیم. یک تلنگری هست در ابعاد بزرگ. خوندش این شاهکار بسیار واجب و برای من بسیار لذتبخش بود. ترجمه جناب سیدحسینی هم بسیار برازنده بود.
سرایش رنج ذاتی حیات که تنها مسکن آن فراموشیست هرکس بخواهد جسارت کند و به جهانشناسی و خودشناسی بپردازد محکوم به پذیرش این رنج ذاتیست مقابلهای هم باشد به امید پیروزی نیست لجاجت روحی بلند در مقابل هیمنه رنج است چنان که تارو و ریو چنین میکنند رنج چنان نافذ و گستاخ است از که از شکلات کودکی تا عصای پیری تجلی میکند «برداشتم از درونمایه طاعون»
کلمه به کلمه کتاب در تک تک سلولهای بدنم نفوذ و رسوب کرد ترجمه جناب میرعباسی فوق العاده روان و شکوهمند بود
نکتهی اصلی دربارهی این رمان که اغلب هم به آن اشاره نشده ، چند وجهی بودن و ژرفای آن است. این کتاب - صرفا - دربارهی یک بیماری مهلک همه گیر نیست ! بلکه دربارهی هر گونه بلایی است که بر سر انسانها نازل میشود. " طاعون " یک تمثیل است برای بسیاری بلاهای دیگر. بهترین توصیف برای این رمان ، سخن خود البر کاموی بزرگ است که در مقدمه ترجمه زنده یاد سیدحسینی آمده است ، کامو میگوید : " طاعون را دربارهی تمامی وحشت هایی که بر انسانها وارد میشود ، نوشتم. "
خب طاعون اثر مشهور و سنگینیه.. در لایه اول، شما با داستانی روبرو هستید که شروع و پایانی شستهرفته و نسبتا پرکشش داره.. اجزا همه در جای خود با پیامی از اتحاد و یکپارچگی.. در لایه دوم اما مخاطب با خودش رودررو میشه؛ که در فتنهها و بلاها، هرکس کجا قرار میگیره.. و برای رهایی نهایی باید اول هرکس تکلیفش رو با خودش مشخص کنه.. ترجمه کاوه میرعباسی رو پیشنهاد میکنم؛ یه ترجمه عالی و البته کمی سنگین
شاعر میگه: طاعون اگه من گشنمه ، اون نون منه که تو یخچال توعه 🥴
اگه کسی بخواد به ترجمهی فرشته افسری چیزی بپرونه... همچین با پشتدست... 🤬👊🏼
تعصبی نباش .
ترجمش آشغاله فقط ک فقط ترجمه رضا سید حسینی
دوستان از نظر ترجمه در اولویت اولتون ترجمه اقای پرویز شهدی از انتشارات مجید و ترجمه اقای کاوه میرعباسی از انتشارات چشمه رو قرار بدهید. ترجمه اقای میرعباسی بسیار امروزی تره و ترجمه اقای شهدی نسبت به ترجمه اقای میرعباسی ادبی تره. بعد از این دو ترجمه ، در اولویت دومتون ترجمه اقای رضا سیدحسینی از انتشارات نیلوفر را قرار بدهید.
اولین اثری بود که کامو میخوندم . بشدت تا عمق احساسات آدم نفوذ میکنه یواش یواش . اخرا که اشکمم در اومد . مقداری زیادی دلتنگی حس میکنم درون خودم ! نشر به سخن رو خوندم و ترجمه و چاپ خوب بود . بعضیا گفته بودن سانسور داره . بعدا شاید نشرای دیگم بخونم ببینم چیو از دست دادم .
حتما سقوط و بیگانه روهم بخون فوقالعاده ان
کتابی با درون مایه انسانی. کامو در این کتاب از امید و مبارزه صحبت میکنه. مبارزه در مقابل دشمنی که هر چند دیده نمیشه اما اثراتش مشهوده. روایت قصه انسان هایی که به یکباره از زندگی معمولی شان فاصله میگیرند و وارد باتلاقی به نام شیوع طاعون میشوند. شخصیت دکتر ریو در این کتاب، به نظرم نمادی است از بخش باوجدان و هم نوع دوست آلبر کامو. با ترجمه پرویز شهدی که ترجمه خوبیه.
ترجمه آقای سید حسینی بهتره یا شهدی؟
من یه مقایسه ای کردم شهدی رو بیشتر دوست داشتم
هردو ترجمه از زبان اصلی (فرانسوی) ترجمه شده اند پس هر دو ترجمه خوب هستند. اما از نظر روانی و شیوا بودن نثر ترجمه اقای پرویز شهدی از انتشارات مجید بهتر است
ترجمهی زنده یاد رضا سید حسینی از لحاظ زیبایی ، ایجاز و نثر تراز اولش دقیقا همان چیزی است که باید باشد و یک اثر از البر کامو را باید همین طور ترجمه کرد. 👌 اما اگر کسی ترجمه ای محاوره ای و خیلی دم دستیتر بخواهد ، ترجمه پرویز شهدی برایش مناسبتر هست...
آثار کامو کلا همینطور هستن از اول خیلی متوجه نمیشی ماجرا چیه اما وسطای داستان کم کم میفهمی حرف دلش چی بوده و سر آخر هم انفجار نهایی و بهت و حیرتی نصیبتون میشه که با خودتون میگید این بشر چقدر خاص بوده و متفاوت فکر میکرده
دوستان ترجمه از کدوم نشر بهتر هست؟
نشر مجید و نشر چشمه
مشر سپاس اگه اشتباه نکنم جلدش قشنگه شبیه یه تابوته از نظر ترجمه هم کسی از این انتشارات کتاب خوندا
ژان پل سارتر در مقاله ای که علیه البر کامو نوشته و دوستی این دو فیلسوف نابغه از اینجا به پایان رسیده در اون مقاله ژان پل سارتر با ادبیاتی تند نظریات البر کامو راجب کمونیسم رو به شکل غیر مستقیم به سخره گرفه و اذعان کرده که سیگار داغ البر کامو داخل خروجی مایعات ملکهی انگلیس. همچنین دستهی عینک ژان پل سارتر داخل مناطق حساس ملکهی بریتانیا. اگر هم فرجی حاصل شد. به این ترتیب وستی این دو نابغه به پایان سیده و جالبه که البر کامو زودتر از سارتر از دنیا رفته. منبع مقدمه تبوالحسن نجفی بر کتاب کالیگولا نشر نیلوفر
زشت است این حرفها تمامش کنید خواهشا
از شما بعید است
این حرفها از جناب عالی بعید است.
ترجمه پرویز شهدی نشر مجید (به سخن) سال 1402 ( اخرین چاپ موجود )مطالعه کردم / ترجمه قابل قبول و روان هست ولی بعضی جاها اشتباهات فاحشی داره که باعث سردرگمی میشه مثل:( اشتباه گفتن اسم شخصیت ) بعنوان مثال در اواخر کتاب در جمله ای بسیار مهم بجای دکتر ریشار دکتر برنار گفته میشود و.... / احساس میکنم به مقدار نسبتا زیادی هم سانسور اعمال شده 😄 /
لطفا،انتشارات نیلوفر رو موجود کنید🙏🏾
ترجمه کدوم بدون سانسوره؟
چندتا کتاب از نگاه خوندم و همشون بدون سانسور بودن، احتمالا این کتاب از نشر نگاه بدون سانسور باشه
بدون سانسور ، در ایران ؟! 😆
تا اواخر کتاب ممکنه درست متوجه نشید ک نویسنده میخواد به چه نتیجهای برسه و چه اهدافی در سر داره، همینطور ممکنه متوجه نشید ک با چه شاهکاری روبرو هستین اما زمانی ک صفحه آخر رو میخونید متوجه میشین ک نویسنده چه افکار شگرفی در سر داشته و چه شاهکاری آفریده! ترجمه آقای سیدحسینی خوب بود فقط چندین جا از کلمات ناآشنا استفاده کرده بودن.
هر که آمد بار خود را بست و رفت. ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب. ز آن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟ زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟ باز میگویند: فردای دگر صبر کن تا دیگری پیدا شود. کاوه ای پیدا نخواهد شد، کاشکی اسکندری پیدا شود