کاوشی گرانبها و تکان دهنده درباره ی سوال های اساسی هستی انسان.
باشکوه ترین رمانی که تا به حال نوشته شده است.
داستایفسکی تنها روانشناسی است که از او چیزهایی یاد گرفتم.
خداوند، فرصت بسیار اندکی به ما داده، فقط بیست و چهار ساعت در روز، طوری که آدم حتی وقت ندارد خواب سیری بکند، چه برسد به این که از گناهانش توبه کند.
هر قدر احمقانه تر، به واقعیت نزدیک تر. هر قدر احمقانه تر، روشن تر. حماقت، مختصر و بی پیرایه است، اما هوشمندی وول می خورد و خود را پنهان می کند. هوشمندی، بی سر و پا است اما حماقت، صادق و سرراست است.
پدران و استادان، از خود می پرسم جهنم چیست؟ به نظر من، جهنم، رنج ناتوانی از عشق ورزیدن است.
«داستایفسکی» چه حقایقی را در مورد انسان ها آشکار کرد و چگونه به مسیر ادبیات، شکل و جهت داد؟
این مقایسه، با توجه به تعداد ترجمهها، سبب آشنایی بیشتر و بهتر با این شاهکار تاریخ ادبیات شده و در انتخاب ترجمهای که بیشتر میپسندید، کمکحالتان است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
«شبهای روشن» نیز مانند همهی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روانشناسانه پرداخت شده است.
داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
آقای رستگار این اثر را استادانه ترجمه کردهاند. توضیحاتی که در پایان هر فصل (درمورد اشارات اغلب مذهبی داستان) دادهاند بسیار یاریگر در درک مقصود نویسنده است.
من این کتاب رو با ترجمه آقای احد علیقلیان خوندم و حقیقتش با اینکه کتابخوان نوپایی نیستم ولی اصلا متوجه نشدم و نتونستم با کتاب ارتباط بگیرم فکر میکنم که به دلیل ترجمه ای باشه که انتخاب کردم دوستان کسی میدونه کدوم ترجمه بهتره برای خوندن چون من آثار داستایوفسکی رو خیلی بهش علاقه مندم.
ترجمه آقای اصغر رستگار از نشر نگاه، بهترین ترجمهی فارسی موجود از این اثر است. زیرا که در آن ترجمه هم لحن و درونمایهی کتاب رسانده شده، و هم با پانویسهای مبسوط آقای رستگار، فهم رمان راحتتر شده.
خانوم احدی میشه یه خواهشی کنم ازتون دیگه نظر ندید. اگر هر کی آناکاری نینا ترجمه آتش برآب رو بخونه متوجه میشه چه ترجمه معرکهی بود بعدشم شما در جایی میگید آتش برآب مترجم محبوب منه بعد الان میایید انتقاد میکنید ازش آقایی nobody هنوز کامنت ایران کتابتون در باره ترجمه جنایت و مکافات رو فراموش نکردم اون موقع خیلی میگفتی ترجمه آتش برآب عالیه الان میگی افتضاح شده الان من دارم فکر میکنم از نشر پول گرفتید آتش برآب کوچیک نشون بدید نه قربانتان برم تا امثال من هستند نمیزاریم سواد دکتر آتش برآب رو زیر سوال ببرید خانم احدی شما یه صفحه از ترجمه آتش برآب برای کتاب آناکاری نینا تالستوی اینجا بنویسید من دیگه هیچی نمیگم و حتی میام و میگم ترجمههای آتش برآب افتضاحه وقتی ترجمهی رو نخوندید حرف نزنید والا خوبه ما ۱۰ مقاله در مورد اینکه تالستوی عامیانه مینویسه از زبان انگلیسی خوندم یک مقاله هم خودم ترجمه کردم در باب اینکه تالستوی و داستایفسکی ساده،شیوا و همه فهم مینوشتن پس دیگه لطفا سوادشو ندارید حرفی نزنید همهی ترجمههای آتش برآب بجز یادداشتهای شیطان معرکه هستن (یادداشتهای شیطان رو من از ترجمش بدم نیومد از کتابش بدم اومد) به حرف امثال nobody و پریسا احدی گوش نکنید اینا فقط میخوان خودشون رو کتاب خوان قهار جلوه بدن و بگن ترجمه باید ادبی باشه 😒 والا خود سروش حبیبی که سنگش رو به سینه میزنید میگه هر کتابی رو باید ۱۵ سال یک بار ترجمه بشه برای اینکه زبان درحال تغییر هستش بعد طرفدارهای حبیبی اینطوری میکنن 😂🤣 اصلا یه قرار میزاریم خانم احدی یه صفحه از ترجمه آتش برآب برای کتاب آناکاری نینا رو اینجا بنویسن و آقایی nobody هم یه صفحه از ترجمه شبهای روشن داستایفسکی ترجمه آتش برآب رو و اگه اینکار رو کردن من دیگه هیچ کامنتی نه در خصوص آتش برآب بلکه در خصوص همهی کتابها کامنتی قرار نمیدم فقط میخوام کتابهای که میگید ترجمه آتش برآب هستش و ضعیف ترجمه شدن رو واقعا خوندید اون ترجمهها رو یا نه چون خود من میگم حبیبی بد ترجمه میکنه حداقل اون کتاب آنا کارنینا ترجمه حبیب رو هم خوندم نه مثل شما که الکی نظر میدید نظر نمیدم
من گفته بودم که دیگر به شما پاسخ نخواهم داد. ولی این حجم از ناآگاهیتان باز مرا مجبور به جواب کرد. من در همین ایران کتاب در صفحهی کتاب آنا کارنینا، هم بخش هایی از ترجمهی آقای آتش برآب را آوردم و هم بخشهایی از ترجمهی آقای حبیبی را. موجود هست میتوانید بروید و ببینید. پس طبق قولتان دیگر یک کلمه هم درمورد ترجمههای آقای آتش برآب ننویسید.
و من خودم بسیار کانال پراگما را دوست دارم و با لذت به ویدیوهای او نگاه میکنم. ولی از من به شما نصیحت: آن کانال را منبع قرار ندهید. در ضمن اگر واقعا لحن کتابها عامیانه و ساده باشد، آقای حبیبی ساده ترجمه میکند. به طور مثال: ترجمهی آقای حبیبی از کتاب موشها و آدمها اثر جان استاینبک. به طرز بسیار زیادی محاورههای آن کتاب ساده ترجمه شده بود. زیرا واقعا نثر اصلی رمان ساده بود و آقای حبیبی هم برای امانتداری بیشتر ساده ترجمه کرده بودند. البته که شما قانع نخواهید شد و همهی این نظرات و دلایلی که میآورم بیهوده است. ولی بگذارید حداقل به مخاطبهای متفکر ایران کتاب، اینها ثابت شود...
چقدر سطحی و پر از سفسطه دارین سنگ یک مترجم رو به سینه میزنین که کارنامه کاریش اثبات کننده میزان سطح سوادش هست ، بشخصه با خانم احدی و Nobody موافقم آقای آتش برآب شاید در زبان مبدا خوب باشن ولی فاقد تسلط به زبان مقصد و دستور زبان مادریشون هستن و این ضعفه. ترجمه آثار ادبیات کلاسیک باید کمی ادبی و ثقیل باشه تا لذت متن رو دوچندان کنه. درباره ترجمه جنایت و مکافات هم عرض کنم که بله دقت ترجمه آقای آتش برآب اونجا خوبه ولی فقط در زبان مبدا اما در ترجمه آقای رستگار دقت در ترجمه از زبان واسطه و دقت در زبان مقصد و لحن داستایفسکی رو میبینم و این ترجمه رو باتوجه به قیمتهای فضایی بازار و دقت بالا در ترجمه و لحن کتاب ارجح میبینم نسبت به ترجمه جناب آتش برآب. پیشتر حتی دوستان هم فرمودن که اگر شما از یه مترجم خوشت میاد دلیل بر این نیست که همه هم خوششون بیاد درباره آناکاری نینا هم اجازه بدین که بگم هر دو مترجم اینجا فوق العاده بودن. جناب حبیبی به علت تسلط بالا روی زبان مبدا و مقصد و جناب آتش برآب به علت همکاریشون با یلدا بیدختی نژاد و دو ویراستار خوب.اما به علت سلیقه شخصی اینجا هم بنده حقیر ترجمه آقای حبیبی رو بهتر میبینم. درباره کارامازوف هم بگم که ترجمه جناب رستگار و آقایان حسینی و علیقلیان و شهدی مقایسه کردم و بنظرم که خانم احدی و Nobody درست میفرماین ، ترجمه جناب رستگار کار رو تمام کرده به حدی که احتیاجی به ترجمه مجدد اثر نیست. لطفا اطلاعاتتون رو هم اون فرمایشی که گفتید بیشتر کنین. اون کلام زنده یاد مهدی سحابی در مقدمه کتاب سرخ و سیاهه نه فرموده جناب حبیبی. خواهشمندم تا بیرون اومدن ترجمه جناب آتش برآب از این اثر در این صفحه دیگه کامنت نذارین. اگر هدفتون تبلیغ بود که خوب انجام شد اگر آگاهی بود عرض کنم که مردم انتخاب میکنن و شما و حتی من صرفا میتونیم پیشنهاد بدیم.
همه ما با سبک ترجمه آقای آتشبرآب آشنا هستیم. ایشان معمولا به جهت روانسازی متن، عبارات را دستخوش تغییر میکنند. این مورد به خودی خود، نکته مثبت یا منفیای نیست. سبک ترجمه ایشان چنین است که برخی میپسندند و برخی نمیپسندند. یعنی بنا بر تجربه، ترجمه ایشان از برادران کارامازوف هم احتمالا به همین سبک خواهد بود، خصوصا که متن این اثر، این روانسازی را بیشتر از آثاری مثل شبهای روشن میطلبد. از طرفی اکنون ما ترجمه شاهکار آقای اصغر رستگار را در دست داریم که بدون لطمه زدن به متن و لحن، تجربه روان و لذتبخشی را از این اثر ارائه میکنند. لذا بعید میدانم ترجمه آقای آتشبرآب بتواند به این ترجمه حتی نزدیک شود. در حال حاضر برترین ترجمه این اثر، از آن آقای اصغر رستگار است و (طبق تجربه) بعد از انتشار ترجمه آقای آتشبرآب هم احتمالا برترین خواهد ماند.
ترجمه خانم میترا نظریان چطوره؟
دوستان عزیز، درمورد خود کتاب عرض میکنم که من تا بهحال کتابی بهتر از این، نخواندهام. شاید بعدها بخوانم. کتاب بیشتر درونمایهی فلسفی و روانشناختی دارد که داستایفسکی در بهترین حالت ممکن این درونمایهها را شرح داده و در بخش شخصیتپردازی هم معرکه است. شخصیت هایی مانند آلیوشا، ایوان، دمیتری و... عالی هستند. اما این کتاب مخاطب خاص خود را دارد. اگر تا به حال چیزی از داستایفسکی یا ادبیات کلاسیک نخواندهاید فکر نمیکنم این کتاب برایتان مناسب باشد. چون هیجان خاصی ندارد و هدف نویسنده هم این نیست. ولی اگر کتابخوان قهار و علاقهمند به ادبیات کلاسیک و داستایفسکی هستید، به احتمال زیاد لذت خواهید برد. چون این آخرین کار داستایفسکی است. درمورد ترجمه هم خدمتتان عرض کنم که من این کتاب را با ترجمهی آقای اصغر رستگار از نشر نگاه خواندم. که این ترجمه از ترجمهی انگلیسی این کتاب، ترجمه شده است به پارسی. ولی با اینکه از زبان غیر مستقیم ترجمه شده، بسیار ترجمه خوبیست. طبق تحقیقات من میان ترجمههای موجود، ترجمهی آقای رستگار بهترین است (با اینکه ترجمهی آقای علیقلیان و ترجمهی آقای حسینی هم خوب هستند). آقای رستگار پانویسهای عالیای را هم اضافه کردهاند که لذت خواندن را دو چندان میکند. پس اگر میخواهید این کتاب را بخوانید، اولویت اولتان با ترجمهی آقای رستگار باشد و اولویت دومتان ترجمهی آقای علیقلیان و بعد ترجمهی آقای حسینی. ترجمهی خانم نظریان با اینکه تنها ترجمه از زبان مستقیم (یعنی روسی) است اما تعریفی ازش نشنیدم و بالعکس انتقادهای زیادی شنیدم. آقای آتش برآب هم، طبق شنیدهها درحال ترجمه این کتاب از متن روسی هستند و برخلاف برخی از نظرات، یک ترجمه را پیش از آمدنش نمیشود قضاوت نمود. حال آنکه برخی از ترجمههای آقای آتش برآب متوسط رو به پایین هستند مثلا ترجمهشان از کتاب آنا کارنینا اثر تالستوی. که رسما با عامیانه کردن بیش از حد، به اثر ضربه زدند. اما ترجمههای خوب هم دارند مثلا من چند صفحه از ترجمهشان از کتاب قمارباز داستایفسکی را خواندم که به نظرم خوب بود.
آخرین کتابی که از داستایفسکی باید خواند این کتاب هست و نیاز به مقدماتی داره بهتره زیر سی سال سراغش نروند... شاهکار
ترجمه مشفق همدانی افتضاحه
من یکی از نسخههای نشر ثالث رو که دوستم خریده بود بررسی کردم ، کاری به ترجمه از زبان اصلی نشر ثالث ندارم ، اما واقعا ارزش یک میلیون و هشتصد نداره ، اولا یک رنگ نارنجی و قرمز اطراف کتاب زدن که به برخی صفحات تراوش کرده و ظاهر بسیار زشتی به برخی صفحات داده ( انگار رگههای رنگ قرمز پخش کردن رو کاغذها) در ثانی کیفیت کاغذها خیلی پایین و نازک و حروف صفحات بعدی از زیر صفحه قبل مشخص است ، در مورد ترجمه نمیتونم نظر بدم چون نخوندمش اما کیفیت کتاب تعریفی نداره
از اشخاصی مثل پریسا احدی و nobody خیلی خوشم میاد چون همش تناقض هستن وقتی که من برای اون کامنت nobody نوشتم قراره برادران کارامازوف با ترجمه حمیدرضا آتش برآب بیاد گفت انشالله در دو جلد شیک و زیبا بیاد بیرون اما وقتی یک فرد ناشناسی اومد گفت قراره ترجمش ۴ میلیون تومن بشه گفت خوب پس بریم سراغ ترجمههای موجود و بگیم ترجمههای اخیر آتش برآب مثل شبهای روشن (که اصلا اون ترجمه رو نخوند) بی کیفت شده و بعد پا رو فراتر انداخت و میگوید دختری به نام نل و من عاشقم هم از ترجمههای افتضاح آتش برآب هستش 😂🤣 و خانم پریسا احدی که همش دنبال مقایسه هستن و میگین آتش برآب در حد سروش حبیبی نیستش و قطعا خودشون یه کتاب از ادبیات روسیه رو با ترجمه حبیبی نخوندن که ببینن چه افتضاحیه حالا من روی سخنم با امثال پریسا احدی د nobody نیستش انشالله ترجمهی که میخوانند بهشون حس و حال خوبی رو بده من روی سخنم با اشخاصی هستش که مثل من پیگیر ترجمههای معرکه آتش برآب هستن فکر کردید همین ۲،۳ ماه پیش استاد دست به ترجمهی این اثر زدن ؟ خیر استاد سالهاست که داره این رمان رو ترجمه میکنه و قطعا یکی از بهترین ترجمههای میشه شما میتونید بخونیدش پس پولتون رو صرف ترجمههای موجود نکنید ❤️❤️
من دارم مشکوک میشم که شما خودتون آقای آتش برآب باشین و الا که از کجا میدونین ایشون چندساله دارن روی این ترجمه کار میکنن؟ استوری و پستی هم که نه از جانب نشر پارسه و علمی فرهنگی بوده و نه از جانب خودشون. به هر صورت شما اینجا اراجیفی گفتی درباره ترجمههای شاهکار استاد حبیبی که خدا بهشون عمر عطا کنه. من دیگه کاری به کارتون ندارم نقدم رو هم نسبت به ترجمههای ضعیف آقای آتش برآب در این مدت و نظرم رو برای بهترین ترجمه برادران کارامازوف عرض کردم یادتون باشه که دوستان خودشون تصمیم میگیرن و شما با این شخصیت جنگ طلب و خودشیفتتون حق تصمیم گیری برای دیگران رو ندارین
یه سوال دارم nobody چرا باید من آتش برآب باشم ؟ اصلا چرا باید آتش بر آب وتشو سر کامنتهای ایرانکتاب هدر بده و بعدشم آتش برآب ترجمه عالی از شبهای روشن ارائه داد و شما اون ترجمه رو نخوندید و بعدشم دوست گرامی وقتی حرفی رو میزنید اول فکر کنید بعد. بیایید این حرف رو بزنید
من کتاب ارباب و بنده، سعادت زناشویی، پدر سرگی، قمارباز و داستان یک کوپن جعلی را با ترجمهی آقای حبیبی خواندم و کتاب آنا کارنینا را هم ۲۰۰ صفحهاش را با همین ترجمه مطالعه کردم که عالی بود. همچنین از ترجمههای آقای آتش برآب هم مرگ ایوان ایلیچ و مرشد و مارگاریتا و یادداشتهای شیطان را خواندم و مرگ ایوان ایلیچ را کمی با ترجمه آقای حبیبی مقایسه کردم و ترجمهی ایشان را بهتر یافتم. این تجربهای شود که دیگر ندانسته حرف نزنید. اما معلوم است که شما طرفدار متعصب هستید. من در جایی که تعصب باشد کاری و یا بحثی ندارم. چون حتی اگر من ثابت کنم که سخنان شما غلط است، به دلیل تعصب، شما قانع نخواهید شد. این آخرین جواب من به شما است.
دوستان شما این کتاب را با ترجمه آقای رستگار تهیه بفرمائید. چون با اینکه از زبان واسطه ترجمه شده، ترجمهی خیلی خوبی است و پانویسهای تکمیلی هم دارد. و به نظرم منتظر ترجمهی دیگران نباشید.
بله ترجمه رستگار هم خیلی خوبه ولی کافی نیست انشالله ما با ترجمه آتش برآب میخوانیم این کتا رو ❤️❤️
آقای nobody عزیز دل من حوصلهی بحث کردن ندارم اینکه شما میگین گل قرمز در دهه ۹۰ ترجمه شده اوکی اون اوکی ولی اینکه میگید ترجمههای ۴ ساله اخیر آتش برآب کیفیتش بد شده یه سوال دارم کتاب دوبروفسکی، شبهای روشن، خنده سرخ،زندگی واسیلی و یادداشتهای اینجانب را خوانده اید ؟ خب نه دیگه نخواندید که الکی نظر میدید و میگید کیفیت ترجمههای اخیر آتش برآب بد شد وشما الکی نظر میدید حداقل یکی از این پنج ترجمههای جدید آتش برآب رو بخونید بعدش نظر بدید بعدشم صالح حسینی مترجم خوبیه ؟ صالح حسینی برای ادبیات انگلیسی واقعا معرکس مثل به سوی فانوس دریایی اما برای ادبیات روسیه وقتی لحن آثار روسی ساده هستند بشدت بد هستش و درآخر بنظرم شبهای روشن یا دوبروفسکی یا اون سه تا لیانید آندری یفهای جدیدی که آتش برآب ترجمه کردن رو بخونید و لطفا شبهای روشن رو بخونید اونم با ترجمه آتش برآب و بعدش نظر بدهید nobody جان ❤️
باز هم مغلطه و نا آگاهی ترجمههای آثار آندری یف هم جز سری همکاریهای آتش برآب با هرمس بود.حتی مرگ ایوان ایلیچ هم جز همکاری هاشون با هرمس بود. درباره شبهای روشن هم بگم یکی از ترجمههای فاجعه آتش برآب دقیقا همین کار بود بعدش هم تا وقتی ترجمه استاد والامقام سروش حبیبی عزیز هست با یه قیمت مناسب و زبان و لحن داستایفسکی کمتر کسی سمت ترجمه بی کیفیت آتش برآب نمیره. معلوم شد تنها علت خوب بودن ترجمههای آتش برآب یکی ویراستارهای حرفهای نشرهای هرمس و علمی فرهنگیه و دومی کمک گرفتن از دیگر مترجمانی مثل خانم بیدختی نژاد. درباره دکتر صالح حسینی هم عرض کنم ایشون نه تنها در حال حاضر باسوادترین مترجم این کشور هستن بلکه تنها مترجمی هستن که با جرات و کیفیت کار بالا دست روی سختترین نثرهای ادبی در جهان میگذارن. کسی لیاقت ترجمه کارامازوف رو داره که : 1.از زبانی که ترجمه میکنه تسلط محض داشته باشه 2.حداقل یک کتاب از این نویسنده ترجمه کرده باشه 3.با مفاهیم انجیل و کتاب مقدس و الهیات مسیحیت آشنایی داشته باشه 4.زبان ، لحن و شکسته نویسیهای داستایفسکی رو بشناسه و بتونه دقیقا همون رو برگردونه. هر چهار ویژگی رو فقط دکتر صالح حسینی و اصغر رستگار عزیز (که خدایش بیامرزد) دارن. دلیل حمایتهای شما از آقای آتش برآب همچنان برای بنده و خیلیهای دیگه مجهوله. ایشون ترجمههای بدی هم مثل مجموعه اشعار «من عاشقم» و «مغازه عتیقه فروشی» از دیکنز رو دارن. دلیل نمیشه یه مترجم رو چون صرفا شما دوست دارین همه دوست داشته باشن.در ثانی شما اگر خودتون خیلی به جناب آتش برآب ارادت دارین ، لطفا از تبلیغ و تحمیل ترجمههای ایشون پرهیز کنین و صرفا خودتون منتظر ترجمههای ایشون بمونید.
سلام جناب a23 ، خواستم بدونم واقعا ترجمه جناب آتش برآب ۴ ماه دیگه چاپ میشه ؟ نشر ثالث خیلی گرونه و من نمیخوام ریسک کنم ، در ادبیات روسیه بهتر از آتش برآب نداریم
ببین عزیز دلم تضمینی قرار بیاد شما یذره دندون رو جیگر بذارید و بله استاد قراره ترجمشون رو ۴،۵ یا ۵،۶ ماه دیگه بیارن و من نمیدانم قراره تفسیر قرار بدن یا نه ولی میدانم قرار هست ترجمشون بیاد ولی قبلش فکر کنم یکی از اون هرمسهای قدیم (هنرمد چهرپرداز،سوارکار مفرغی،درون مایههای ایرانی) بیاد بیرون که به احتمال زیاد هنرمند چهرپرداز بیاد و بعدش استاد ترجمه معرکه و شاهکارشون رو ارائه میدن و بعضیها میگن یلدا بیدختی نژاد هم میخواد این کتاب رو ترجمه کنه که این خبر شایعه هستش و این که این ترجمه استاد آتش برآب بیاد بیرون ۴ میلیون میشود هم شایعه هستش چون تو هیچ منبعی نیامده که قراره ۴ میلیون باشه نهایتا استاد تفسیرم قرار بدن ۲ یا ۲.۵ میشه دیگه ۴ تومن چرا باید بشه ؟ و همین ❤️
سلام رفقا ترجمه آقای آتش برآب میدانید کی منتشر میشه و از کدام انتشارات؟
از نشر پارسه و حدودا ۴ ماه دیگر اگر جلد تفاسیری اگه استاد بخواهد قرار بدهد حدودا ۵ ،۶ ماه دیگر
از نشر پارسه بمنتشر میشود برادر آتش برآب فکر نکنم دیگر در نشر علمی فرهنگی کار کنن و دلیلشم نمیدانم
برای ارزیابی اینکه کدام ترجمه "بهتر" است با تکیه بر انتقال دقیقتر مفاهیم از روسی به فارسی، باید به چند نکته کلیدی در متن توجه کنیم:نکات کلیدی برای مقایسه:توصیف فیودر پاولوویچ: شخصیت غریب و کلهپوک/نفهم: داستایوفسکی فیودر را شخصیتی پیچیده، هم پست و فاسد و هم نوعی "احمق" (به روسی معمولاً چیزی شبیه "дурак" یا "шут" که بار معنایی خاصی دارد) تصویر میکند که در عین حال در امور مالی زرنگ است. ترجمه اصغر رستگار: از واژه «کلهپوک» استفاده میکند و سپس توضیح میدهد که «کله پوک بودن را نباید با سفاهت اشتباه کرد... کله پوکی شان از یک نوع خاص از یک نوع ملی میهنی است.» این تلاش برای توضیح و تمایز قائل شدن بین نوع خاصی از حماقت که شاید به ویژگیهای ملی روسی اشاره دارد، جالب توجه است. واژه «کلهپوک» بار معنایی سبکتری نسبت به «نفهم» دارد و شاید به جنبه دلقکمآب یا غیرجدی شخصیت نزدیکتر باشد. ترجمه میترا نظریان: از واژگان «نفهم» و «بیشعور» استفاده میکند. «بیشعور» بار معنایی بسیار منفی و تندتری دارد. عبارت «انگ این بیشعوری یک جور ویژهای بود یک جور بیشعوری ملی و نژادی» نیز کمی متفاوت از «ملی میهنی» در ترجمه رستگار است. کلمه "نژادی" در اینجا ممکن است کمی دور از منظور اصلی باشد. توانایی مالی: هر دو ترجمه به خوبی بیان میکنند که او با وجود «کلهپوک/نفهم» بودن، در جمعآوری ثروت موفق بوده است. .
توصیف همسر اول فیودر:هر دو ترجمه به خوبی اشرافی بودن، ثروتمندی، زیبایی و هوش او را منتقل میکنند. علت ازدواج: تعجب راوی از ازدواج چنین زنی با مردی «بی سر و پا» یا «مغز فندقی و به درد نخور». رستگار: از عبارت «آدم به قول ما ((دَبنَگِ)) بی سر و پا» استفاده میکند. «دبنگ» واژهای عامیانه و گویاست. نظریان: از عبارت «آدم مغز فندقی و به درد نخوری» استفاده میکند که آن هم تصویر روشنی ارائه میدهد. داستان دختر رمانتیک و اُفلیا:هر دو ترجمه اصل داستان و علت خودکشی (تقلید از افلیا) را بیان میکنند.نظریان: از عبارت «دقیقاً به خاطر بوالهوسیهای خودش کشته شد» استفاده میکند که نوعی قضاوت صریحتر از جانب راوی است.رستگار: میگوید «فقط برای اینکه اُفلیای شکسپیر الگوی کمالش بود» که دلیل را مستقیمتر بیان میکند بدون افزودن قضاوت صریح درباره «بوالهوسی». لحن کلی و واژگان:رستگار: لحنی کمی کلاسیکتر و ادبیتر دارد. استفاده از «ولایت ما» به جای «آبادی ما» (که نظریان به کار برده) شاید به گستردگی فضای داستانهای روسی قرن ۱۹ نزدیکتر باشد. عبارت «هنوز در یادها مانده است» طبیعیتر از «همچنان در یادها مانده است» (نظریان) به نظر میرسد. نظریان: لحنی روان و امروزیتر دارد. استفاده از اصطلاحاتی مانند «سگ دو میزد» یا «یک پا طفیلی بود» متن را برای خواننده امروزی ملموستر میکند، اما باید دید آیا این اصطلاحات کاملاً با لحن اصلی داستایوفسکی و زمانه داستان همخوانی دارند یا خیر.
تحلیل و نتیجهگیری: با در نظر گرفتن هدف انتقال دقیقتر مفاهیم و لحن نویسنده روسی: ترجمه اصغر رستگار در برخی انتخابهای کلیدی واژگان، به نظر میرسد ظرافتهای بیشتری از شخصیتپردازی داستایوفسکی را منتقل میکند. به خصوص در توصیف «کلهپوکی» فیودر پاولوویچ و تمایز آن از سفاهت عادی، و همچنین اشاره به جنبه «ملی میهنی» آن، به نظر میرسد به درک عمیقتری از متن اصلی نزدیک شده است. لحن کلی ترجمه او نیز وقار و سنگینی بیشتری دارد که میتواند با متن کلاسیک داستایوفسکی همخوانتر باشد. واژه «ولایت» نیز برای اشاره به منطقه وقوع داستان مناسبتر از «آبادی» به نظر میرسد. ترجمه میترا نظریان ترجمهای روان و خوشخوان ارائه داده است و در استفاده از اصطلاحات فارسی امروزی موفق عمل کرده. اما گاهی در انتخاب واژگان (مانند «بیشعور» یا افزودن «نژادی») ممکن است کمی از لحن و دقت معنایی مورد نظر نویسنده فاصله گرفته باشد یا بار قضاوتی بیشتری به متن افزوده باشد (مانند «بوالهوسی»). بنابراین، با تأکید بر "تکیه بر ترجمه روسی به فارسی" و تلاش برای انتقال دقیقتر ظرایف متن اصلی، به نظر میرسد ترجمه اصغر رستگار اندکی دقیقتر و به روح اثر وفادارتر عمل کرده است، به ویژه در شخصیتپردازی فیودر پاولوویچ و حفظ لحن روایی.البته هر دو ترجمه ارزشمند هستند و انتخاب نهایی میتواند به سلیقه خواننده و اینکه آیا به دنبال ترجمهای کلاسیکتر است یا روانتر و امروزیتر، نیز بستگی داشته باشد. اما از منظر دقت در انتقال برخی مفاهیم کلیدی، ترجمه رستگار در این بخش خاص برتری نسبی دارد.
ممنون از این توضیحات دقیق تون زنده باد
کیفیت کاغذ افتضاح قطع پالتویی نام مناسب حداقل عطف گرد میساخید برای کتاب نشر ثالث را میگم ترجمه خانم نظریات واصغر رستگار را کنار هم بزارید وبا ترجمه روسی به کمک هوش مصنوعی ترجمه کنید یا بگید کدوم ترجمه بهتره مشخص میشهتر جمع رستگار یک لول بالا تره 😂
بنده چند وقتیه کامنتهای اینجا رو دارم میخونم تا ببینم کدوم ترجمه خوبه و اینا ولی انقدری که بحث و جدل زیاده که خسته شدم . حالا اگه کسی هست این سوال منو جواب بده که خیلی ممنون میشم واقعا. دوستان بین ترجمه اصغر رستگار و احد علیقلیان کدوم از همه کاملتر و درست ترجمه شده و روانه خواندنش و لحن داستایفسکی رو حفظ کرده ؟ *دوستان عزیز لطفا فقط بین این ۲ ترجمه بگید نه ترجمههای دیگه*
منتظر بمون دوست عزیز ترجمه درست و حسابی و عالی داره میاد 😍😍
درود دوست عزیز . هر دو ترجمه عالین .نمونه این دو ترجمه رو ببین و هر کدوم بیشتر خوشت اومد انتخاب کن . منم این دو ترجمه رو دوست دارم .
ترجمهی رستگار هم از لحاظ دقت و هم از لحاظ روان بودن متن سطح بالاتری از ترجمهی آقای علیقلیان دارد.. ولی کماکان اعتقاد دارم باید منتظر ترجمهی بهتری از این اثر باشیم
ترجمههای صالح حسینی و اصغر رستگار از همه بهترن. ترجمه علیقلیان هیچ ربطی به نثر داستایفسکی نداره
بهترین و عمیقترین کتابی که تا به حال خوندم و به جرئت میشه گفت از اون دست از آثار ادبی هست که ارزش بارها خوندن و مطالعه دوباره رو داره. به نظر شخص خودم، اثریه که هر آدمی حداقل یکبار در زندگی میبایستی که بخونه. ترجمه جناب شهدی بی نظیر بود.
با احترام ضعیفترین ترجمه ای که از برادران کارامازوف خواندم ترجمهی آقای شهدی بوده و ترجمهی قدیمی مشفق همدانی هم به آن ارجحیت دارد... چه برسد به ترجمهی دقیقتر رستگار ... فقط کافیه گفتگو در صومعه درباره مقالهی ایوان کارامازوف را با ترجمهی رستگار مقایسه کنید تا میزان عمق و اهمیت این مهمترین و پیچیدهترین اثر داستایفسکی بیشتر براتون مشخص بشه... البته بنظرم کماکان ترجمههای موجود حق مطلب را دربارهی این اثر بزرگ ادا نکرده اند
ترجمه آتش برآب که بیاد حق مطلب رو ادا میکنه
کتاب گل قرمز نشر پارسه چاپ شد و کیفیتش اصلا بد نیست بلکه فوق العاده هستش و راستی آخرینی کتاب که آتش برآب ترجمه کرد شبهای روشن هستش که کیفیت ترجمه آتش برآب افتاد نکرد و هنوز ترجمه اش شاهکاره و کیفیت اونایی که در نشر هرمس منتشر شده بود قدیم و الان در نشر پارسه اومده اصلا ضعیف نیست بد یکی مثل nobody میاد و میگه کیفیت ترجمههای مترجم هایمان ضعیف شده پس آتش برآب هم ممکنه ضعیف برادران کارامازوف رو ترجمه کنه 🫤😕 بعد میاد به من میگه ترجمه آتش برآب رو که نخوندی و هنوز نیامد که نظر میدهی خودت nobody جان همهی ترجمههای برادران کارامازوف را خواندی که میدانی کدام ترجمه برای چی خوبه ؟
انقدری که تو پیگیر آتش برآب و ترجمه هاش هستی خودش نیست
فک کنم خودشه
صحبت شما دقیقا مصداق مغلطهست.این ترجمهها در دهه نود انجام شده و ترجمههای نسبتا خوبی هم بودن اما ترجمههای 4 سال اخیرشون کاملا در بازار موجوده و کیفیت فاجعه بارشون عیانه در این لیست کامنتها تنها کسی که از ترجمههای حمیدرضا آتش برآب بدون در نظر گرفتن هزینه گزافش و کیفیت فاجعهش حمایت کورکورانه میکنه شما هستین. که کمی مشکوکه. صنعت ترجمه ایران در ادبیات خارجی هرچی داره از مترجمهای کلاسک کارکشتهش داره. بشخصه وقت و پولم رو صرف این ترجمههای جدید بی کیفیت نمیکنم تا وقتی این شاهکار رو مترجمین قلدری مثل دکتر صالح حسینی و زنده یاد اصغر رستگار ترجمه کردن.
ممنون از جناب a23از انتشارات پارسه.استفاده کردیم.شخصا کتابای ترجمه شده روسی خودمو درصورت وجود با ترجمههای جناب حبیبی و آتش برآب میگیرم.کارامازوف رو با ترجمه رستگار گرفته بودم.روان و خوب بود.از خانم نظریان خواب عموجان رو خوندم که اونم اوکی بود.ولی انتشاراتیا قرار نیس که هرقیمتی دلشون خواست بفروشن!همین الان ۱۰جلدی چخوف نشر طوس ۲۹۰۰.چرا بایدبخواین دوجلدی رو بدین ۳تومن؟!وقتی قرار باشه قیمتش نامتعارف باشه دیگه فرقی نمیکنه چه شخصی ترجمه کرده باشه!حتی اگه اون شخص بهترین مترجم زمان خودش باشه.با تمام احترامی که برای جناب آتش برآب و تمام مترجمین عزیز کشورم قائل هستم شخصا قبل از خرید همیشه تمام جوانب و مخصوصا قیمت رو میسنجم.حاضر نیستم ترجمه بد بخونم ولی پول اضافی هم بابت جنس لوکس نمیدم.همین که مثه ترجمه رستگار از خوب یه سروگردن بالاتر باشه کافیه
جناب همین که شما ترجمه نظریان رو نخریدین چاکرتونم چاکرتونم و بله من خودم اون پایین توی یکی از کامنتایی که گذاشتم گفتم کتاب در جستجوی زمان از دست رفته ۷ جلده شده ۲میلیون و ۹۰۰ اما چطوری ترجمه آتش برآب تو دو جلد (سه جلد بگیم بهتره چون به احتمال زیاد تفسیردار هستش ترجمه) تو ۳ جلد باید بشه ۳یا ۴ میلیون تومن ؟ حتی دلار الان اومده پایین پس چرا باید بشه ۳ یا ۴ میلیون تومن من که پول به او ن ترجمه بیاد میدم و میخرم اون ترجمه رو اما آتش برآب فقط به فکر اقلیت هستش به فکر یکی مثل شما نیستش این یه جورایی اعصابمو بهم ریخت اما هنوز هیچ منابعی معتبری نگفته قیمت برادران کارامازوف نشر پارسه چنده اما اینا حدس و گمان و بله ترجمه رستگار ترجمهی بشدت عالی و شاهکاره حالا بعضی حرفام رو جدی نگیرید من چون تعصب دارم رو ترجمه آتش برآب میگم اون ترجمه (حتی با اینکه هنوز نیومد چون من تمامی ترجمه هاش رو خوندم و هیچ اشکالی ندیدم) میگم شاهکاره و اینکه من از طرف نشر پارسه نیومدم و اگر بخوام از طرف نشری بیام از طرف نشر نیلوفر میام که تنها نشری که داره قیمتهایی منصفانهی برا کتاب قرار میدهد 🙏🙏🙏🙏
جناب مرسی که حداقل مثل جناب nobody برای تخریب من نیامده اید و واقعا چاکر شما هستم و بله من ترجمه رستگار رو (در حال حاضر) بهترین ترجمه برادران کارامازوف میدانم 🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
«ولی انتشاراتیا قرار نیس که هرقیمتی دلشون خواست بفروشن! » چرا اتفاقا نشرها آزادن جوری که فکر میکنن و نفع مالی دارند قیمت گذاری کنن و بفروشن و شما هم آزادی که نخری ولی حق نداری برای دیگران تعیین تکلیف کنی و بگی چون از نظر من این قیمت مناسب و منصفانه نیست تو حق نداری اینطور قیمت گذاری کنی و باید جوری قیمت گذاری کنی که من بپسندم ! نه خیر آقا جان این طرز فکر خود خدا پنداری و کمونیست مسلک امثال شماست که مملکت ما رو به این روز انداخته فکر میکنید که بهتر از بقیه میدونید و محق بر بقیه هستید و حق دارید ارادتون رو به دیگران اجبار کنید و به حدود آزادیشون تجاوز ! وقتی تورم 50 درصدی داری ، وقتی قیمت دلارت ماهانه رکورد تاریخیش رو میزنه و ارزش پول ملی کشور روزانه داره به قهقرا میره مشخصه که تولید کننده هم مجبوره افزایش قیمت بده
بیچاره انتشاراتیا که گیر ما کمونیستا افتادن.
نسخه نشر ثالث ترجمه خانم نظریان رو خریدم،چند صفحه ای خوندم،در مقایسه با ترجمه آقای علیقلیان که قبلا خریده بودم و کلمات قلمبه سلمبه زیاد داشت و فهمش سخت بود،این ترجمه ساده و روون بود نمیدونم چرا بعضیا اینجا حمله کردن بهش و گفتن ترجمش بده!
خانوم من یه چی میدونم که میگم اون ترجمه افتضاحه حالا خداروشکر که شما خوشتون اومد و لذت بردید من که بد یکی مثل شما رو نمیخوام ❤️❤️❤️❤️ ولی میتونستید حداقل مثل این شخصی که بالا برا من کامنت گذاشتن بجا ترجمه آتش برآب (۴،۵ ماه دیگه میاد) ترجمه رستگار رو بخوانید یبار امتحان کنید و ترجمه رستگار رو بخرید و لذت بیشتری ببرید 👌🤌❤️❤️❤️❤️
لطفا چاپ نشر ثالث با ترجمه خانم نظریان رو موجود کنید
ترجمه سرکار خانم میترا نظریان در سایت نشر ثالث قرار گرفته،خواهشا آن را در ایران کتاب موجود کنید.