1. خانه
  2. /
  3. کتاب روز رهایی

کتاب روز رهایی

4.5 از 1 رأی

کتاب روز رهایی

Free Day
انتشارات: بیدگل
٪15
215000
182750
معرفی کتاب روز رهایی
از گالیای روز رهایی کانیاتی می‌توان سفر دور و درازی به بسیاری از خاطره‌هایی داشت که از رئالیسم شاعرانه‌ی فرانسوی تا نئورئالیسم ایتالیا و موج نوی فرانسه را در خود دارد. تونی ساخته‌ی ژان رنوار با آن مهاجران ایتالیایی در حال آمدن به جنوب فرانسه و آن‌ها که داشتند می‌رفتند و در پایان باز همین تکرار آمدگان و رفتگان؛ آنتون چهارصد ضربه‌ی فرانسوا تروفو که از خانه فراری بود و بی‌وقفه پرسه می‌زد؛ مادر و دختر ایتالیایی دو زن ویتوریو دسیکا که در هراس تجاوز و تعدی بودند؛ پدر و پسر دزد دوچرخه‌ی دسیکا که دزدیده شدن دوچرخه‌شان از مرگ خودشان بدتر بود؛ اینها و خیلی بیشتر از اینها تصویر گالیای نوجوان پرسه‌زنی که برخلاف آنتون دوانل عاشق مدرسه ا‌ست و همواره از مرد متجاوز لای پرچین‌ها می‌ترسد و نگرانی‌اش برای دوچرخه‌اش بیشتر از نگرانی‌اش برای سلامتی خودش است، زنده و روشن می‌کند. اینس کانیاتی از پدر و مادر ایتالیایی مهاجر به جنوب فرانسه به دنیا آمده بود و طعم حقیقی فقر، ترس و تحقیر برآمده از دل هردو را چشیده بود و چنان در داستان‌ها و رمان‌هایش اعماق زیستن زندگی در این احوال را روایت کرده که سال‌هاست هم‌چون سندی زنده برای پژوهش درباره‌ی فرانسوی‌های ایتالیایی‌تبار، از نوشته‌های او استفاده می‌شود. رمان روز رهایی ماجرای سرگشتگی و استیصال گالیای نوجوان است که برای تک‌تک دقیقه‌های بودنش در این جهان باید بجنگد و همین اگر هم به تراژدی ختم نشود، حرکت در مسیرش به کفایت اندوه بی‌پایان در خود دارد.
درباره اینس کانیاتی
درباره اینس کانیاتی
اینس کانیاتی (1937 - 2007) داستان نویس ایتالیایی-فرانسوی بود. رمان‌های او تجربه بیگانه بودن، فقیر شدن در روستاهای فرانسه و سکوت همراه با ناتوانی در برقراری ارتباط وجود دارد.
قسمت هایی از کتاب روز رهایی

من چیزی جز دوچرخه ام ندارم که همین حالایش هم قراضه و کهنه است و بعدها هم اگر پولی دستم بیاید خرج خریدن زمین به دردبخوری می شود که اموراتمان با آن بگذرد. چاره ای نیست. نه شیوۀ زندگی کردنم دست خودم است نه شکل مردنم. حالا که بزرگ شده ام، دیگر خیلی برایم مهم نیست زندگی ام چطور می گذرد. آدم به همه چیز عادت می کند. اما مردن غم انگیزتر است، چون آدم نمی خواهد بمیرد و وقتی که بمیرد دیگر مرده. باید حداقل بتوانیم شکل مردنمان را انتخاب کنیم. وقتی تحمل زندگی برایم خیلی سخت می شود، به خودم می گویم که امروز و فردا اوضاع بهتر می شود. می دانم حرفم بی معنی است، ولی باز بگویی نگویی باورش می کنم اما مرگ که به سراغمان می آید، می دانیم که این دیگر همیشگی است.

نظر کاربران در مورد "کتاب روز رهایی"
7 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب تاثیر گذاریه. از اونا که دلت نمی‌خواد یه خط ازش نخونده بمونه. هنرمندانه ترجمه شده

1403/05/15 | توسطخواننده کتاب - کاربر سایت
0
|

فقط میتونم بگم خیلی قشنگ بود، طفلک گالا، الان خیلیییی بیشتر شرایط مهاجرای افغان رو درک میکنم، منم همیشه مدرسه غیردولتی رفتم از ترس اینکه بچه‌های مهاجر نباشن ولی الان میبینم طفلیا چقدر سخته براشون زندگی تو کشور غریب، اونم وقتی مجبور شون مهاجرت کنن.

1402/06/06 | توسطنمیدونم - کاربر سایت
1
|

فقط میتونم بگم خیلی قشنگ بود، طفلک گالا، الان خیلیییی بیشتر شرایط مهاجرای افغان رو درک میکنم، منم همیشه مدرسه غیردولتی رفتم از ترس اینکه بچه‌های مهاجر نباشن ولی الان میبینم طفلیا چقدر سخته براشون زندگی تو کشور غریب، اونم وقتی مجبور شون مهاجرت کنن.

1402/06/06 | توسطنمیدونم - کاربر سایت
1
|

سرتاسر درد بود این کتاب. خوندنشم درد داشت. آخه چرا این زندگی لعنتی نمیخواد روی خوش به بعضیا نشون بده؛ چرا اینقدر پستی و بلندی داره؛ عدالت چی میشه پس؟! خدا کجاست! اگه وجود داره؟ شاید بقول نیچه مرده، شایدم خواب رفته.

1402/05/29 | توسطعباس نجفی
4
|

یک کتاب فوق العاده زیبا و دلنشین . اونقدری که حقشه دیده نشده متاسفانه

1401/12/27 | توسطاحمد رمضانی
5
|

انقدر این داستان واقعی و پرکشش نوشته شده که من احساس می‌کردم تَرک دوچرخه‌ی گالا نشستم و دارم مو به موی این ماجراها رو خودم می‌بینم. بیشتر کتاب در مورد افکار پراکنده‌ی گالا و اون چیزاییه که از بچگی به خاطر فقر سر خودش و خانواده‌ش اومده. حتی وقتی که با تلاش و پشتکار می‌تونه به دبیرستان بره، بازم به خاطر لباس‌های کهنه و زشتش مورد تمسخر قرار می‌گیره‌. گالا روراست و صادقه، و تمام نقطه‌ضعف‌هاش رو برای خواننده آشکار می‌کنه و این صداقت باعث میشد فکر کنی داری به حرفای دوست نزدیکت گوش میدی. آخر کتاب یه غافلگیری بزرگ داره که مخاطب رو شوکه می‌کنه. که البته من توی فصل‌‌های اول تونستم حدس بزنم اون اتفاق رو.

1401/06/12 | توسطنگین کیایی‌مهر
4
|

با این که داستان از زبان یک دختر ۱۴ ساله روایت می‌شود، لحن راوی بیش‌تر مناسب یک خردسال است تا یک نوجوان (مثل استفاده فراوان از جملات خیلی کوتاه کودگانه) و این امر در سرتاسر داستان توی ذوق خواننده می‌زند و به نظرم بر روی رنج عمیقی که محور موضوعی داستان است، سایه تصنعی بودن می‌اندازد.

1400/10/13 | توسطمحمد صبوری
5
|
پاسخ ها

کودکانه نباشه حرف زدن بچه ۱۴ ساله وسط قرن بیست که پناهنده هم هست و تنهاست؟ «رنج عمیقی که محور داستان است» اتفاقا تصنعیه. توی ذوق آدمای خوش‌ذوق نمی‌زنه این داستان

1402/09/18|توسطکاربر سایت
3