مورداک برای خیلی ها نامی آشنا نیست، اما نقش رسانه هایش در شکل گیری و انعکاس وقایع دنیای ما انکار نشدنی است. "روپرت مورداک؛ امپراتوری رسانه ای" داستان زندگی اوست؛ داستانی از رابطه رسانه، قدرت و سیاست.
آن چه ویلیام شاوکراس با سبکی تقریبا ژورنالیستی و حکایتی لحظه به لحظه از زندگی مورداک در این کتاب بیان داشته، متعلق به بخش هایی از زندگی شخصی، خانوادگی و حرفه ای مورداک تا سال 1993 است.
روپرت مرداک در خانواده ای استرالیایی از طبقه متوسط ولی پرنفوذ و قدرتمند چشم به جهان گشود. در جوانی گرایش های سیاسی چپ داشت و ولادیمیر لنین را می ستود. در سال 1990 او با افتخار و ثبات قدم راستگرا و از دوستان و حامیان نزدیک و سرسخت رونالد ریگان و مارگارت تاچر بود. در این زمان، وی از کمونیسم و لیبرالیسم متنفر بود. گرایشات سیاسی وی دشمنان فراوانی را برایش به وجود آورد. طمع ورزی او هم مضاف بر علت می شد. برای بعضی از مردم، به خصوص در انگلستان و استرالیا، مورداک به شخصیتی اهریمنی تبدیل شده بود. "شیطان صفت" و "شیطانی" از جمله کلماتی بودند که دائما از طرف دشمنانش به او گفته می شد. او پشیزی ارزش برای دشمنانش قائل نبود، اما هنوز دوستان او و هم چنین بسیاری از همکارانش از او با احترام سخن می گفتند. او اطمینان داشت که هر آن چه انجام می دهد درست است.....
کتاب روپرت مورداک