این رمان هیجان انگیز، برای طرفداران «آنتونی دوئر» و «کریستین هانا» جذاب خواهد بود.
طرفداران داستان های تاریخی از بحث کردن در مورد این کتاب بسیار لذت خواهند برد و مشتاقانه در انتظار آثار بیشتری از «الکساندر» خواهند بود.
یک بازگویی جذاب از لحظه ای مهم در تاریخ.
اما من واقعیت را می دانم. من آنجا بودم. حالا من یک پیرزن بیوه بی فرزند هستم که در خانه ای مملو از خاطرات تلخ تنها مانده ام و رنج می برم. درختان زیرفون در بهار و دریاچه های آبی در تابستان مرا خوشحال نمی کنند.
من، «ماگدا ریتر»، یکی از پانزده زنی بودم که غذای «هیتلر» را می چشیدند. او به شدت نگران مسموم شدن به دست متفقین و خائنین بود.
بعد از جنگ، هیچکس جز شوهرم نمی دانست که من چه کردم. من در مورد آن حرفی نزدم و حتی نمی توانستم که صحبت کنم، اما اسراری که این سال ها نگفته باقی گذاشته ام، باید از زندان درونم آزاد شوند؛ چون وقت زیادی برای زندگی کردن ندارم.
درود برشما کتاب پیشمرگ هیتلر بانویسندگی وی اس الکساندر با کتاب دیگری با همین نام ونویسنده روزلاپوستوریتو چه فرقی باهم دارند؟
ظاهرا ارتباطی با هم ندارن و دو داستان مجزا هستند.