بدترین چیز در دنیا این است که مجبور باشید تابستان را بدون لپتاپ و موبایل و اینترنت، با یک پیرزن و پیرمرد اسکلینبات در خانهی عهد دقیانوسیشان بگذرانی! تنها چیزی که ممکن است این وضعیت کلنگی را بهتر کند، پیدا شدن یک چراغ جادوست. هرچند؛ از شانس بد آناهیتا، آن هم یک مووزوزی بوگندوست که از زیر درسهای غولکیشان در رفته و مثل آناهیتا در این خانه گیر افتاده. حالا معلوم نیست غول باید به آناهیتا کمک کند، یا آناهیتا به او!
کتاب آناهیتا