کتاب من ضامن نوشتهٔ مصطفی خرامان است. به نشر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر داستانی برای نوجوانان را در بر دارد. داستان من ضامن در چند فصل و چند بخش و با حالوهوای ایرانی - مذهبی برای نوجوانها نوشته شده است.
راوی روایت خود را از زمانی که رضا به سمت حرم و مغازهٔ پدرش میرفته تا به او کمک کند، آغاز میکند. پدر رضا تسبیح، نبات و نخودچی و کشمش میفروخت و اینها را سوغات فقرا مینامید.
در بخشی از کتاب آمده است:
«ناصر مثل پرندهای که از قفس خلاص شده باشد، در یک چشم به هم زدن پیش خواهرش بود. رضا هم تا دم در مغازه رفت. پیرمرد هم دوید کنار رضا، آمد که مچش را بگیرد؛ اما رضا قدم بعدی را برنداشت. نگاهش به پسر و خواهرش بود.»
قشنگ بود اخرشو خلاصه وار جمع کرد فقط
قشنگ بود.ای کاش ادامه داشت
واقعن کتاب خیلی خوبی ای کاش میشد این کتاب فیلم باشد
بنده هم با نظر شما کاملا موافقم. هم با خوب بودن کتاب و هم امکان ساخت فیلم.
خیلی خیلی کتاب خوبی بود
عالی بود به قول الهام در همین کتاب که من هنوز تو کف موندم ایکاش فیلم بود