نویسنده با استفاده از مولفههایی مانند تضاد فقر و ثروت، توطئه، مشکل زنان جوان مطلقه مضمونی آشنا و ملموس خلق میکند و نقش زنانی که توانایی گذار از این مرحله بحرانی را دارند و میتوانند خواننده را برانگیزند تا با آنان احساس یگانگی کنند بازی میکند. مهریزی در این رمان با بهره گیری از نگاه نکته سنج و شناخت روانشناسی شخصیتها و فضاسازی مناسب توانایی صاحب اثر را در خلق موقعیتهای دشوار به رخ میکشد. حضور شخصیتهای قابل لمس گویای آن است که انگار اساس داستان بر تجربههای ملموس نویسنده استوار است و همین ویژگیها بر جذابیت کار و باورپذیری نزد مخاطب میافزاید. شاید پرداختن به چنین موضوعی در جامعه امروز ما یک ضرورت به نظر برسد و بتواند تأثیری مناسب در آگاهسازی نسل جوان و میانسال ما بردارد.
کتاب مدارا