عبدالرحمن فرامرزی زمانی نماینده چند دوره مجلس بوده و سالها مدیریت روزنامه کیهان را عهده دار بود معمولا عادت داشت تابستانها به اوین و درکه برود و در آنجا مدتی اقامت کند. نقل می کنند زمانی یکی از رجال حکومتی به آنجا نزد وی رفت تا چند روزی دور از مرکز شهر باشد و چون محیط را خیلی دور افتاده دید، از فرامرزی پرسید در این نواحی امنیت هست؟ فرامرزی جواب داد اینجا حتی یک ژاندارم هم نیست. طرف احساس کرد مقصود فرامرزی نبود امنیت است. با این حال برای اطمینان خودش مجددا پرسید: مقصودم این است که انسان در اینجا تأمین دارد یا نه؟ فرامرزی این بار جواب داد: مطمئن باش حتی از وجود یک پاسبان هم خبری نیست. ...