از این سرزمین در دورههای پیش از اسلام اطلاعات بسیار اندکی موجود است. محتمل است ایرانی زبانان دیر به مکران آمده باشند.فردوسی نقل میکند در زمان حکومت اردشیر و خسرو یکم انوشیروان ساسانی، قوم بلوچ وکوچ به همراه قوم گیلان و دیلم سر به شورش علیه حکومت مرکزی برمیآورند که توسط انوشیروان سرکوب میشوند و در عین حال میگوید در زمانهای متعددی از حکومت سایرشاهان ساسانی بلوچها جزو ارتش ساسانی بودهاند. منطقه بلوچستان امروزی به نام مکا، ایالت چهاردهم ایران در زمان امپراتوری هخامنشی بودهاست که بعدها به مکران تغییر یافتهاست.
جمعیت بلوچستان از نظر قومی همگن نیست. برخی جماعتها از سوی خود و دیگران بلوچ دانسته میشوند، با این باور که نیاکانشان کسانی هستند که هنگام ورود به منطقه بلوچ بودند؛ ولی دیگران با این که هماکنون عضو جامعه بلوچ دانسته میشوند و در رابطه با جهان بیرون خود را بلوچ میدانند، درون جامعه بلوچ با عناوین قبیلهای (سپاهی، نوشروانی، گیچکی، میر، بارکزی الهیاری ) و زیرقومی (طایفه سگاری، براهویی، دهوار، غلام، جدگال، مید و غیره) دیگری شناخته میشوند، و باور بر این است که آنها هویت بلوچ را نسبتا اخیرا اختیار کردهاند-ولی نه به این معنا که به آن دلیل آنها به هیچ روی غیرخودی باشند. سابقهٔ برخی از این «بلوچها» به پیش از ورود بلوچها بر میگردد. بقیه (مثل بارکزیها که منشأ اخیر افغان دارند) بعدتر از آنهاست. همچنین بازماندگان آنچه جماعات بزرگتر غیرمسلمان بودند (در دوره حکمرانی خودمختار بلوچ، و نیز در دوره حکمرانی بریتانیا بین ۱۹۶۶ تا ۱۹۴۷) نیز وجود دارند که اکثرا تاجرانی هندو، سیک، اسماعیلی یا بهایی هستند که بلوچ دانسته نمیشوند. زبان بلوچی زبان روابط بین قومی و نیز بین قبیلهای بود. گرچه به نظر میرسد مراوده با بلوچها عموما منجر به همسانسازی شده باشد، مسلمان بودند علی الظاهر پیش شرط بودهاست. به هر روی، بلوچهای مکران که در قرن ۱۰ هجری ذکری شدند به آن خاطر از بلوچ بودن دست برنداشتند. بلوچها عموما مدعی اند همهٔ بلوچها مسلمانان حنفیند گرچه جدا از ذکریها، جماعات کوچک اسماعیلی در حاشیههای شمال غربی بلوچستان ایران موجودند، چیزی که در شرق دیده نمیشود.علیخان سیستان طوایف نارویی و پودینه -میربلوچ زهی و سهراب زهی ومیر و کرد ازطوایف ازیک نسل مشترک شمال استان سیستان و جنوب بلوچستان است.
کتاب مقالاتی در زمینه مطالعات انسان شناختی بلوچستان