این رمان روایت مبارزه با مشکلات و سختیها برای دست یافتن به موفقیت است؛ تلاشهای یک طلبه جوان که زندگی خانوادگی نابسامانی دارد، مادر ندارد، پدرش آدمی پول دوست و بداخلاق است و همسرش که مادر ناتنی شهاب میشود، خانه را ترک کرده و پدر مدام در حال اذیت کردن شهاب است. از طرفی دیگر شهاب نمیتواند سخنرانی کند و همین مسائل فشارهایی به او وارد میکند. اما شهاب سعی دارد با استقامت به راهش ادامه دهد.
کتاب چپ دستها عاشق می شوند