در این داستان صوتی با روشنفکری و مبارزات سیاسی دوره رضاشاه روبهرو هستیم که در آن استاد نقاشی به نام ماکان زیر بار خودکامگی سلطنت نمیرود و اهمیتی برای رجال بالادست قائل نیست. او فردی روشنفکر، رک، هنرمند و جدی است. ماکان پس از دستگیری به تبعید فرستاده میشود و سالها بعد در همانجا فوت میکند. بعد از مرگش آثار او در یک موزه به نمایش درمیآیند. در میان تابلوهای او تصویر یک جفت چشم زنانه خودنمایی میکند و ناظم موزه به دنبال کشف راز آن تابلو میرود و صاحب آن چشمها را مییابد. فرنگیس دختر زیبای یکی از ثروتمندان شهر صاحب آن چشمها است و عاشق استاد ماکان بوده است. ماکانی که باآنکه عاشق زن شده اما به عشق او اهمیتی نمیدهد و حتی فداکاری فرنگیس را نیز درنمییابد زیرا بعد از دستگیری ماکان فرنگیس به خواستگاری شهربانیچی پاسخ مثبت میدهد و درازای آن خواستار نجات جان استاد میشود. فرنگیس مدعی است که استاد به او اهمیتی داده و او صاحب چشمهای این تابلو نیست...
کتاب صوتی چشم هایش