کتاب عشق زن خوب

The Love of a Good Woman
کد کتاب : 706
مترجم :
شابک : 978-600-119-062-9
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 278
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

آلیس مونرو برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2013

برنده ی جایزه ی گیلر سال 1998

برنده ی جایزه ی تریلیوم سال 1998

برنده ی جایزه ی حلقه ی منتقدین کتاب آمریکا سال 1998

معرفی کتاب عشق زن خوب اثر آلیس مونرو

کتاب عشق زن خوب، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات، آلیس مونرو است که در سال 1998 انتشار یافت. آلیس مونرو، نبوغی ذاتی در ورود به زندگی انسان های معمولی و ثبت علایق و تناقضات نهفته در اعماق ذهن آن ها دارد. او در این مجموعه داستان کوتاه شگفت انگیز، به شکل عمده به زندگی زنانی متفاوت می پردازد و پرده از آرزوهای پنهان شخصیت هایش برمی دارد. در کتاب عشق زن خوب، زنانی به تصویر کشیده می شوند که بدرفتاری می کنند، همسر و فرزندانشان را ترک می کنند، به همراه معشوق شان از خانه می گریزند، محدودیت ها و چارچوب های زندگی را در هم می شکنند و اگر هم رفتارهای بدی ازشان سر نزند، افکار غافلگیر کننده و بعضاً دلهره آوری به ذهنشان خطور می کند.

کتاب عشق زن خوب

آلیس مونرو
آلیس آن مونرو، زاده ی 10 جولای 1931، نویسنده ی داستان کوتاه اهل کانادا است که در سال 2013، جایزه ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.مونرو در وینگهام اونتاریو به دنیا آمد و نویسندگی را در نوجوانی آغاز کرد. او اولین داستانش را در سال 1950 و همزمان با تحصیل در رشته ی زبان انگلیسی و روزنامه نگاری در دانشگاه اونتاریوی غربی به انتشار رساند.مونرو در سال 1951 دانشگاه را ترک کرد و با همکلاسی اش، جیمز مونرو، ازدواج کرد. آن ها ابتدا به غرب ونکوور و در سال 1963 به ویکتوریا نقل مکان کردند. مونرو در این شهر، م...
نکوداشت های کتاب عشق زن خوب
Large, moving, profound.
وسیع، تکان دهنده و ژرف.
Barnes & Noble

A triumph...certain to seal her reputation as our contemporary Chekhov.
اثری موفق. این کتاب بدون شک جایگاه مونرو را به عنوان چخوف زمانه ی حاضر به تثبیت می رساند.
Mirabella

These astonishing stories remind us, yet again, of the literary miracles Alice Munro continues to perform.
این داستان های حیرت انگیز، معجزاتی را دوباره به ما یادآوری می کنند که مونرو به شکلی مداوم به اجرا می گذارد.
Elle

قسمت هایی از کتاب عشق زن خوب (لذت متن)
درباره ی خانم کویین، او درمانده شده بود. قضیه فقط این نبود که در این مورد نمی توانست او را تسکین بدهد، بلکه موضوع این بود که اگر هم می خواست نمی توانست. او نمی توانست بر حس بیزاری و دلزدگی این زن جوان در حال مرگ غلبه کند. او از این که باید بدن او را می شست، پودر می زد و با یخ و الکل ماساژ می داد، بدش می آمد. او حالا منظور کسانی را که می گفتند از بیماری و تن بیمار بیزارند، می فهمید و حرف زن هایی که به او می گفتند: «ما نمی دانیم تو چطوری این کار را می کنی؟ من هیچ وقت نمی توانم پرستار شوم، هرگز این کار از من برنمی آید.»

از رفتارهای احمقانه ی آن ها بیزار بودم چون زندگی را جدی می گرفتم و نگاه بسیار والاتر و احساسی تری به عشق داشتم. اما من هم مثل بقیه، جلب کردن توجه شان را دوست داشتم.

اما هرچه که او را به دردسر انداخته بود و در چهره اش نمایان بود، می توانست همان مشکل قدیمی باشد؛ مشکل اشغال کردن فضایی در جهان و داشتن نامی که دیگران بتوانند با آن صدایش بزنند؛ اینکه کسی بود که آن ها فکر می کردند می توانند بشناسندش.