سخن از شعر زنانه ممکن نیست مگر این که از تاریخ مردانه و اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران عبور کرده و برب تاریخ زن و سرگذشت زنان شاعر سرزمین خود مکث کنیم. تغییرات فرهنگی را مورد مدافعه قرار دهیم و دریابیم که شاعری زنان با عبور از چه تالاب ها و صحراها و کوره راه هایی به این جا رسیده است و این موضوعی متفاوت است با بررسی تاریخ ادبیات و شعر مردان که پس از بیان وقایع تاریخ عمومی به زیبایی شناسی و قدرت و صنعت شعری آنان می پردازد. رسوخ تدریجی و سپس شتاب یابنده ی افکار حق طلبانه و آزادی خواهانه و مطالبات اجتماعی و فرهنگی زنان را از مشروطه به بعد شاهد هستیم که از نصیحت به مردان و زنان شروع شده و به اعتراض و افشاگری آنان از وضعیت خانوادگی خود و تاختن به طرز سلوک شوهران می رسد. اگرچه این شاعران در اشعارشان از پیشروان اعتراض به وضعیت اسفبار زن ایرانی هستند ولی انگشت اتهامی را به مناسبات جامعه ی مرسالار نشانه نمی روند و نهایت آمال و آرزویشان مرد شدن است.
کتاب زنان مودب (۲ جلدی)