موضوع داستان به این صورت است: «شخصیت اصلی این رمان دختری است که در مجله ای مشغول به کار شده و به تدریج چگونگی آشنایی و ازدواج او با یکی از نویسندگان مجله بازگو می شود؛ اما نتیجه ی آن شکست زندگی زناشویی و جدایی از همسر است. او پس از آشنایی و دوستی با یک ایتالیایی به همسری وی درمی آید و از او صاحب دختری به نام "لونا" می شود.» در قسمتی از کتاب می خوانیم: «عجب باقالی پلو ماهی ای بود. حظ کردم. مدت ها بود که یک شکم سیر غذای ماکول نخورده بودم. امروز صبح که مامور آمد و از من سوال کرد: "مهندس! امروز غذا چی دوست داری بخوری؟" فکر کردم این هم یک جور شکنجه کردن است. یک میز بزرگ غذا در نظرم مجسم شد، میزهایی که زنم برای پذیرایی از میهمانانم ترتیب می داد. به قیافه ی زنم نمی آمد که آن قدر هنرمند باشد.»
کتاب نرگس + عشق