داستان این سریال، به سده نخست هجری برمیگردد و با محوریت شخصیتی به نام شوذب شکل میگیرد. شوذب از یاران علی است، منتهی اکنون خزانهدار کوفه و امویان شدهاست. میرباقری شوذب را در میانه عشق بین دو زن ترسیم میکند. اولین زن ماریا است که زمانی مسیحی بودهاست و خاطرات شیرینی از دوران خلافت علی دارد که به منزل آنها سر میزدهاست و دستگیر فقر و تنگدستیشان بودهاست. دیدن شوذب، ماریا را به یاد علی میاندازد و همین بتدریج علاقه او را به شوذب شکل میدهد. ماریا که پس از مرگ مادر به دیر سپرده شده و به قالب راهبه مسیحی درآمده است، همچنان دل در گرو عشق شوذب دارد و برایش پیامهایی عاطفی میفرستد و در مواجهه بین این دو، شوذب نیز گرفتار عشق ماریا میشود. اما زن دوم یک یهودی است به نام حمیرا که با شمایل کولیوار خویش، دل شوذب را میفریبد و او را بتدریج با وسوسه به راهیابی بیشتر به دستگاه خلافت امویان، از ایمان دور میسازد. به این ترتیب سریال میرباقری در یک عرصه دوسویه شکل میگیرد: سویهای که نهایتش به سعادت ختم میشود و سویهای که فرجامش جز شقاوت نیست و اکنون شوذب باید بین این تنگنا راهی را برگزیند.[۴] شوذب نهایتا با ماریا ازدواج میکند اما به دلیل رفتوآمدهای مکرر حمیرا نسبت به او بی محبت شده و ماریا او را ترک میکند. ماریا در هنگام زاییدن پسرش از دنیا میرود و شوذب نیز با حمیرا ازدواج میکند. اما چند سال بعد پسر شوذب، زید، اتفاقی عاشق ربابه دختر حمیرا میشود و در این راه کشته میشود. شوذب هم دیوانه شده و ربابه را در مجلس عروسیش میکشد. اما نهایتا به وسیله سواری از زندان نجات مییابد.
سریال معصومیت از دست رفته