این کتاب اکتشاف راههایی است که شما را راهنمایی میکند تا خود را بیشتر دوست بدارید.نمیدانم این اعتقاد که نباید خود را دوست بداریم از کجا آغاز شد و خالق آن چه کسی بوده است؛ اما دوست داشتن خودمان از آن چیزهایی است که کمتر به یاد آن میافتیم و اگر آن را به یاد آوریم نیز بیدرنگ از آن گذر میکنیم، زیرا ما در خانواده و جامعهای رشد یافتهایم و بزرگ شدهایم که به ما آموختهاند باید خانواده و دیگران را بر خود مقدم بدانیم تا انسانی نیکو به شمار آییم و کسانی که غیر از این و به خود فکر میکنند افراد خودپسند و متکبری هستند که خصلتهایی دارند که هیچکس آنها را تأیید نمیکند. هرگز کسی در زندگی به ما نگفته است که خود را دوست داشته باشیم، هرگز نیاموختهایم فقط کسانی میتوانند به دیگران محبت کنند که به خود محبت دارند. آیا میتوان از یک کوزة خالی انتظار آب گوارا داشت؟ آنکه به خود اهمیتی نمیدهد بدان معنا نیست که خود را فراموش کرده است، بلکه در تمنای آن است که همانگونه که خود به دیگران محبت میکند، دیگران نیز او را از محبت سیراب کنند، خواستهای که هرگز، دستکم بهطور کامل، بهحقیقت نخواهد پیوست. آنچه در این کتاب میآموزید احترام و گرامیداشتن خویشتن است؛ باور و دانستن اینکه وجود شما به راستی ارزشمند است، زیرا هریک از ما بدون استثنا یکی از مخلوقات خداوند هستیم که بخشی از خصوصیات او را منعکس میکنیم و به نمایش میگذاریم و باید این را بدانیم و باور کنیم. اگر این حقیقت را باور کنید، تمام آن تواناییهای را که خداوند در شما و تنها در شما بهوجود آورده است میتوانید در خود بهفعل درآورید و با ارتباط با خدا به تمام آنچه دوست دارید برسید و...
کتاب از خودت راضی باش اما از خود راضی نه!