کتابی که در دست دارید، خاطرات سیاسی نیست؛ بنابراین، از لاف و گزافه های معمول چنین خاطراتی بری است. شرح حال و زندگی نوجوانی است که در کنار خود در شهر های ارومیه، تبریز، کرمان تحصیل می کند. در ارومیه آن روز به دست سالدات های روس که شهر و اطراف آن را در تصرف داشته اند دستگیر می شود و چون سعی می کنند او را وادار به جاسوسی کنند می گریزد. نویسنده، در هر شهری که اقامت داشته، عادات و رسوم مردم و خصوصیت روحی و شخصیتی آن ها را با زبانی ساده بازگو می کند. او، که کارش را در دادگستری از پله اول در آبادان زمان ملی شدن صنعت نفت شروع می کند، بعد از انتقال به تهران به ریاست دادگاه جنایی و سپس دادستانی می رسد. این قسمت خاطرات او، نشان گر بخشی از تاریخ دادگستری ایران در سال های قبل از انقلاب است. دیدار او از اروپا و ایتالیا و آن چه در آن مناطق مشاهده می کند نیز از بخش های خواندنی و آموزنده کتاب است و...
کتاب آقای دادستان!