رسواخانه قصه رازهایی است که فاش شدن آنها میتواند اثری دو سویه از خود به جا بگذارد. واکاوی اسراری که سالها بدون آگاهی از آنها، در یک بیخبری سبکبارانه سپری شده است. به همین خاطر حالا شده شخم زدن گذشتهای که سالهای سال دست نخورده باقی مانده و خاک بر خاک آن انباشته شده، عاقبت یک جا به اعجاب، به خشم، به تردید، به غم و یا به انکار میرسد. اما این کنکاش، این جستجو برای رمزگشایی نادیدههای سوال برانگیز میتواند آدمی را به جایی برساند که با تمام گذشته خود متفاوت میشود. شاید شباهتهایی در گذشته نامانوس و این حال ناپایدار است که خیال میکنیم این تقدیر است که دارد رقم میخورد و بار دیگر در مسیر همان فرجام گذشتگان او را پرتاب میکند. برای همین است که از خود فریبی و دیگر فریبی دست برمیدارد. حالا دیگر همه چیز برایش رنگ و بوی دیگری پیدا میکند. گوشهای مینشیند و همه چیز را به کوره واقعیت میاندازد و مجبور میشود زندگیاش را منصفانه مرور کند و همان روز است که میفهمد کجای روزگار ایستاده، هر چند دیر، ولی میفهمد. رسواخانه کاویدن گذشتههای نامکشوف است.
کتاب رسواخانه