مارا/ساد میتواند نمونهی پرمناقشهای از رویکرد نمایشنامهنویس به تاریخ باشد و نشان دهد که چگونه میتوان با مفاهیمِ متضاد و متعارض، بدنهای شکافخورده، ایدههای ازدسترفته یا تحققنیافته، انسانهای محروم از خویشتن و حوزهی عمومی، تاریخ را در درام روایت کرد و برساختی دیگر از آن ارائه داد. امیدوارم خواننده نهتنها بر وجوه زیباشناسی بلکه بر وجوه تاریخی و سیاسی نمایشنامه نیز بنگرد و در آنها اشارتی برای اندیشیدن به «تاریـخ خود» بیابد، در تاریخـی که اکنون ایسـتادهایم و افقی را جسـتوجو میکنیم، افـقی که بینگاه به آنچه در تاریـخ رخداده رخ نمیدهـد.